کودک دختر امروز؛ رشد، تربیت و چالش‌هایی که در هیچ کتابی نگفته‌اند!

بزرگ کردن یک دختر در دنیای امروز، مثل راه رفتن در جنگلی‌ست که هیچ نقشه‌ای برای آن چاپ نشده است. ما هنوز داریم از نقشه‌های دست‌نویس قرن پیش استفاده می‌کنیم، در حالی که اقلیم عوض شده است، مسیرها تغییر کرده‌اند، و دست اندازها هم با گذشته فرق دارند. دنیایی که دختران امروز در آن رشد […]

آنچه خواهید خواند...

بزرگ کردن یک دختر در دنیای امروز، مثل راه رفتن در جنگلی‌ست که هیچ نقشه‌ای برای آن چاپ نشده است. ما هنوز داریم از نقشه‌های دست‌نویس قرن پیش استفاده می‌کنیم، در حالی که اقلیم عوض شده است، مسیرها تغییر کرده‌اند، و دست اندازها هم با گذشته فرق دارند.

دنیایی که دختران امروز در آن رشد می‌کنند، از پایه با دنیای نسل‌های قبل فرق دارد؛ پس الگوی تربیت دختران که برای نسل‌های گذشته کار می‌کرد، حالا دیگر کافی نیست.

در این مقاله تلاش کرده‌ایم نقشه‌ ای تازه برای تربیت دختر امروزی طرح کنیم؛ نقشه‌ای مبتنی بر روان‌شناسی مدرن، تحقیقات جالب روانشناسان، و بینش‌هایی که کمتر کسی جرأت کرده در موردشان حرف بزند!

اگر شما هم جزو آن دسته والدینی هستید که فقط نمی‌خواهند دخترشان را فقط «بزرگ کنند» بلکه می‌خواهند او را به معنای واقعی «تربیت» کنند، در این مقاله با ما همراه باشید. 

نقشه‌ی رشد روانی یک دختر؛ از روزهای آغوش تا سال‌های استقلال

رشد روانی دختران، فقط بزرگ شدن قد و تغییر چهره نیست. در هر دوره، یک لایه‌ی تازه به شخصیت‌شان اضافه می‌شود؛ مثل یک پازل که تکه‌تکه کامل می‌شود. در این بخش، به چهار دوره‌ی کلیدی رشد روانی و شخصیتی دختران می‌پردازیم: از نوزادی تا ۳ سالگی، ۳ تا ۷ سالگی، ۸ تا ۱۲ سالگی، و در نهایت نوجوانی.

برای هر مرحله، به‌روشنی توضیح می‌دهیم که در آن سن، چه نیازهایی بیشترین اهمیت را دارند، ذهن دخترتان درگیر چه مسائلی‌ست، و شما به‌عنوان والد، دقیقاً باید به چه چیزهایی توجه کنید.

اگر قرار است دختر امروز را بفهمیم و تربیت کنیم، باید بدانیم او در این سن دقیقاً درگیر چه سازوکارهای روانی‌ست. وگرنه ممکن است فکر کنیم با یک کودک بازی‌گوش طرفیم، در حالی‌که با یک ذهن پیچیده و در حال شکل‌گیری روبه‌رو هستیم که آینده‌اش از همین حالا نوشته می‌شود. 

رشد پایه‌ای روان دختر در سال‌های نوزادی (تا ۳ سالگی)

در سال‌های اول زندگی، مهم‌ترین چیزی که در ذهن یک دختر شکل می‌گیرد، «حس امنیت» است. قبل از اینکه حرف زدن را یاد بگیرد، یا حتی خودش را در آینه بشناسد، مغزش مشغول ساختن نقشه‌ای‌ست برای پاسخ به این سؤال‌ها:

«آیا دنیا جای امنی‌ست؟ آیا کسی حواسش به من هست؟ اگر کمک بخوام، کسی هست که به دادم برسد؟»

یعنی دقیقاً در همین سال‌هایی که به ظاهر فقط با پوشک و شیر و خواب سروکار داریم، مهم‌ترین پایه‌های روانی یک دختر گذاشته می‌شود. خیلی از والدین فکر می‌کنند چون بچه هنوز حرف نمی‌زند، چیزی هم نمی‌فهمد. در حالی که برعکس است؛ ذهن او از همین حالا در حال برداشت‌ کردن است.

دکتر مری اینسورث، روان‌شناس برجسته‌ای که سال‌ها روی رابطه نوزاد و مادر کار کرده، نشان داده که وقتی والدین با ثبات، مهربان و قابل پیش‌بینی به نیازهای کودک پاسخ می‌دهند، «وابستگی ایمن» در وجود کودک شکل می‌گیرد. یعنی دختر یاد می‌گیرد که “می‌توانم به این دنیا اعتماد کنم”؛ و این باور نیکو، پایه‌ای برای ساختن تمام روابط آینده‌اش خواهد بود؛ از دوستی گرفته تا ازدواج.

اما اگر نیازهایش نادیده گرفته شود، اگر گریه کند و جوابی نگیرد، یا والدین با بی‌حسی و بی‌تفاوتی پاسخ دهند، دختر کم‌کم نتیجه می‌گیرد: «نه، من مهم نیستم. دنیا هم جای ناامنی‌ست.» و این نتیجه‌گیری، سال‌ها بعد ممکن است خودش را به شکل اضطراب اجتماعی، وسواس فکری، یا بی‌اعتمادی به دیگران نشان دهد.

البته صرفاً رسیدگی به نیازها کافی نیست؛ آنچه مهم است، کیفیت ارتباط والد با فرزند دختر است. دخترها به‌طور طبیعی و از همان ماه‌های اول، به حالات چهره و لحن صدای والدین حساس‌ترند. این را پژوهش‌های نوروساینس هم تأیید کرده‌اند. دکتر لوآن بریزندین در کتاب «مغز زنانه» نشان می‌دهد که مغز نوزاد دختر، از همان ابتدا حساس تر از مغز نوزاد پسر است. یعنی اگر با او با لحن خشک یا چهره‌ی بی‌احساس حرف بزنید، ممکن است از همان ابتدا این پیام را بگیرد که: «احساسات من مهم نیستند.»

رشد هیجانی دختران (۳ تا ۷ سالگی)

دخترِ سه تا هفت‌ساله، فقط یک کودک بازی‌گوش نیست؛ ذهنش هر روز دارد لایه‌ای تازه از شناخت را تجربه می‌کند: شناخت احساسات، شناخت بدن، شناخت دیگران. در این سن، سه اتفاق مهم در روان کودک رخ می‌دهد که اگر درست دیده نشوند، پایه‌ریزی اشتباه برای سال‌های آینده خواهد بود.

 آشنایی با احساسات، اما بدون کلمه: یکی از مراحل رشد هیجانی دختران 3 تا 7 ساله

در این سن، مغز کودک شروع به یادگیری زبان احساسات می‌کند: ترس، خجالت، شادی، حسادت، مهربانی و ترحم. همه‌ی این‌ احساسات برایش تازه و ناشناخته‌اند. اما چیزی که اهمیت بیشتری دارد، واکنش اطرافیان به این احساسات است. مثلاً اگر هنگام ترس مسخره شود، یا اگر هنگام گریه بگویید “گریه نداره”، ذهن دختر یاد می‌گیرد که بعضی احساسات ممنوعه‌اند و باید پنهان شوند.

  شکل‌گیری تصویر ذهنی از بدن، مرحله‌ای از رشد هیجانی در سن 4 تا 7 سالگی دختران

از طرف دیگر، بین ۳ تا ۷ سالگی، کودک دختر احساس «شرم بدن» را نیز تجربه می‌کند. در این  سن دختر کم‌کم متوجه می‌شود که دیگران هم به ظاهر او نگاه می‌کنند. حرف‌ها، نگاه‌ها و حتی شوخی‌های به‌ظاهر بی‌ضرر اطرافیان، روی برداشت او از خودش اثر می‌گذارد. در این سن، اگر کسی بگوید: «چه چاق شدی!» یا «چرا این‌طوری راه می‌ری؟» ذهن کودک دچار احساس شرم می‌شود. بنابراین، ممکن است همان حرف، سال‌ها در ذهنش بماند و آرام‌آرام روی نگاهش به خودش سایه بیندازد. 

طبق پژوهش دانشگاه یورک، دختران ۵ ساله‌ای که مادرشان مدام از ظاهرش گلایه داشت یا رژیم می‌گرفت، خودشان هم بدنشان را دوست نداشتند. یعنی حتی بچه‌های پنج ساله هم یاد می‌گیرند از شکل و فرم بدنشان خجالت بکشند؛ و این یادگیری، نه از جامعه، بلکه از خانه شروع می‌شود.

 روابط ابتدایی در مسیر رشد هیجانی دختر؛ از قهر و آشتی تا احساس ارزشمندی

در همین دوره، اولین تجربه‌های جدی «رابطه» شکل می‌گیرند. دوستی، قهر، دلخوری، آشتی. دختر شما در حال یاد گرفتن یک مهارت بسیار مهم است: اینکه چطور احساساتش را در روابط بروز دهد. آیا بلد است بگوید “ناراحتم”؟ یا فقط قهر می‌کند؟ آیا می‌تواند از حقش دفاع کند، یا برای اینکه دوست‌داشتنی بماند، همه چیز را نادیده می‌گیرد؟

3. رشد فکری دختران؛ سن 5 تا 7 سالگی

در این سن، کودک، ذهن کودک شروع به پرسیدن سوالات جدید می‌کند. سؤال‌هایی که شاید ساده به نظر برسند، اما پاسخ نادرست یا بی‌توجهی به آن‌ها، می‌تواند پایه‌گذار سردرگمی‌های بزرگی در آینده باشد.

مثلاً ممکن است از شما بپرسد:
– «من از کجا اومدم؟»
– «چرا بدن من با فلانی فرق داره؟»
– «چرا بابا شبیه مامان نیست؟»
– «بچه چطوری به دنیا میاد؟»

 اشتباهی که خیلی از والدین در این سن مرتکب می‌شوند این است که سؤال‌های کودک درباره بدن، تفاوت‌ها یا احساسات را پشت گوش می‌اندازند یا با پاسخ‌های کلی رد می‌کنند. اما دکتر دبورا رافمن، نویسنده کتاب اول با من حرف بزن (Talk to Me First)، هشدار می‌دهد: «اگر اولین کسی که به سوال کودک پاسخ می‌دهد شما نباشید، احتمالاً اینترنت خواهد بود.» و همان‌طور که می‌دانید، اینترنت مربی خوبی برای کودکان شما نیست!

4. رشد هویت فردی در دختران (۸ تا ۱۲ سالگی)

تا ۷ سالگی، دختر شما خودش را با چشم‌های شما می‌دید. اما از حدود ۸ سالگی، دنیای او گسترش پیدا می‌کند؛ حالا برای شناخت خودش، سراغ آینه‌های تازه‌ای می‌رود: دوستان، معلم‌ها، شبکه‌های اجتماعی و گروه همسالان. در این سن، کودک در ذهنش به دنبال پاسخ این سوال است:
«جدا از خانواده، من چه کسی هستم؟»
و پاسخ این سؤال، بیشتر از هر چیز، در آینه‌ی روابط اجتماعی به او بازتاب داده می‌شود.  روابط اجتماعی؛ جایی برای آزمون هویت و ارزشمندی دختر 8 تا 12 ساله است. در این مرحله از رشد کودک دختر، دوستی‌ها عمیق‌تر و جدی‌تر می‌شوند. ولی جدی شدن رابطه، یعنی جدی‌تر شدن خطر آسیب! اگر دوستی به‌هم بخورد، دخترتان ممکن است فکر کند که “حتماً من اشکال دارم.” 

یعنی از دست دادن رابطه دوستی در این سن، مساوی با از دست دادن عزت‌نفس است. روان‌شناس کودک مشهور «مایکل تامسون» می‌گوید: «وقتی دختری بین ۸ تا ۱۲ سال یک دوست را از دست می‌دهد، علاوه بر احساس تنهایی، احساس بی‌ارزشی نیز می‌کند.»

برای همین، گفتن جمله‌هایی مثل «اشکالی نداره، یک دوست دیگر پیدا می‌کنی»، نه‌تنها کمک نمی‌کنند، بلکه احساس تنهایی او را عمیق‌تر می‌کنند. او در این مرحله دنبال راه‌حل نیست، بلکه دنبال درک شدن است. در این سن، هر اتفاقی که در روابط اجتماعی می‌افتد، مستقیماً روی عزت‌نفس دختر شما اثر می‌گذارد.
اما یادتان باش که  عزت‌نفس با شنیدن تعریف و تمجید ساخته نمی‌شود؛ بلکه با تجربه کردن ساخته می‌شود. مثل یک عضله که باید مدام تمرینش داد تا قوی شود. یعنی اگر دائم به دخترتان بگویید: «تو از بقیه بهتر هستی»، به او عزت نفس نداده‌اید. به جای گفتن این جملات کلیشه‌ای، باید در این سن به دخترتان فرصت بدهید که خودش را نشان بدهد، تجربه کند، نظر بدهد، و اشتباه کند. به این صورت، کم‌کم باور می‌کند که «من توانمندم» و عزت نفسش ساخته میشود.

مثلاً:

  • اگر وسط حرف‌هایش همه ساکت شوید و گوش بدهید، یعنی به او گفته‌اید: «حرف تو مهم است.»
  • اگر اجازه بدهید تصمیم بگیرد یا اشتباه کند، بدون اینکه تحقیرش کنید، در واقع به می‌گویید: «به تو اعتماد دارم.»
  • و اگر در یک بحث با دوستانش، فقط طرف او را نگیرید، بلکه کمکش کنید موضوع را بهتر بفهمد، یعنی به او یاد می‌دهید خودش را عمیق‌تر بشناسد.

همین تجربه‌های کوچک، پایه‌های محکم عزت‌نفس را در ذهن او می‌سازند؛ عزت‌نفسی که واقعی‌ست، نه وابسته به حرف دیگران.

رشد روانی دختر در نوجوانی (۱۲ تا ۱۸ سالگی)

در مراحل رشد روانی دختران، سنین ۱۲ تا ۱۸ سالگی مثل ایستادن روی لبه‌ی یک پرتگاه است؛ از یک طرف، کودکی قرار دارد و از طرف دیگر، دنیای بزرگسالی.دختر نوجوان شما دقیقاً در وسط این گذرگاه ایستاده و هنوز نمی‌داند باید به کدام سمت بپرد.

 در این مرحله، بدن، ذهن، احساسات و روابط اجتماعی دختر، هم‌زمان در حال تغییر و تلاطم‌اند. یعنی او فقط با ظاهر تازه‌اش درگیر نیست؛ بلکه با خودش، با خانواده، با دوستان، با جامعه و حتی با «معنای زندگی» هم درگیر شده است. بیایید ببینیم در این مرحله از رشد دختر چه اتفاقات جدیدی در روان او می‌افتد:

تمرین استقلال، پشت نقاب لجبازی؛ یکی از مراحل رشد روانی دختر در نوجوانی

یکی از رایج‌ترین سوء‌تفاهم‌ها در این دوره این است که والدین فکر می‌کنند نوجوان‌شان صرفاً «لجبازی» می‌کند.
در حالی‌که واقعیت این است:
دختر نوجوان‌تان لجبازی نمی‌کند؛ فقط دارد یاد می‌گیرد چطور مستقل باشد. اما چون هنوز بلد نیست چطور احساساتش را بیان کند یا درست تصمیم بگیرد، این تلاش‌ها گاهی به شکل قهر، پرخاش، دروغ یا فاصله گرفتن دیده می‌شوند.

به قول روان‌درمانگر «لیزا دامور» در کتاب Under Pressure:

«هیجانات نوجوان‌ها مثل بخار زودجوشی‌ست که اگر جایی برای خروج نداشته باشد، بالاخره از ضعیف‌ترین بخش رابطه با والدین بیرون می‌زند.»

یعنی اگر خانه، جایی برای شنیده شدن و گفت‌وگوی بدون قضاوت نباشد، دختر شما یا پنهان‌کار می‌شود، یا خاموش و ساکت، یا خشمگین و پرتنش.

رشد تصویر بدنی در دختران نوجوان

در دوره‌ی نوجوانی، بدن دختر تغییر می‌کند؛ قد می‌کشد، فرمش عوض می‌شود و نشانه‌های بلوغ کم‌کم ظاهر می‌شوند. اما اگر او از قبل تصویر مثبتی نسبت به خودش نداشته باشد، این تغییرات را نه به‌عنوان «رشد»، بلکه به چشم «تهدید» می‌بیند.

خیلی زود این سؤال‌ها در ذهنش شکل می‌گیرند:

  • چرا بدن من این‌طوری شده؟
  • چرا من شبیه بقیه نیستم؟
  • چرا فلان اینفلوئنسر انقدر خوبه و من نیستم؟

و درست در همین زمان، گوشی هوشمند، شبکه‌های اجتماعی، و فیلترهای تصویری وارد بازی می‌شوند و کار را پیچیده‌تر می‌کنند. پژوهش‌های دکتر جین توئنجی نشان می‌دهد که از زمانی که استفاده از موبایل و شبکه‌های اجتماعی همه‌گیر شده، نارضایتی بدنی، اضطراب و افسردگی در بین دختران نوجوان به‌طور چشمگیری افزایش پیدا کرده است.

چرا؟ چون آن‌ها هر روز در حال مقایسه‌ی خودشان با تصاویری هستند که واقعی نیستند؛ اثر واقعی بر ذهن و روان دختران می‌گذارند.

بدنی که در آینه می‌بینند، هیچ شباهتی به بدن‌های فوتوشاپ‌شده‌ی اینفلوئنسرها ندارد. و همین کافی‌ست تا حس شرم، بی‌ارزشی و نارضایتی درونی، کم‌کم جای عزت‌نفس را بگیرد.

تقابل نیاز به «خود بودن» و «پذیرفته شدن» در نوجوانی؛ یکی از مراحل رشد روانی دختر نوجوان

در دل دختر نوجوان، دو نیاز در حال تقابل است:

  • می‌خواهد خودش باشد.
  • اما از طرد شدن می‌ترسد.

و این فشار درونی، ممکن است خودش را با رفتارهایی مثل پرخاش، سکوت، انزوا، یا حتی انتخاب‌های عجیب و ناگهانی نشان دهد.

نقش خانواده در عبور از بحران نوجوانی دختران

در این دوره، حضور والدین نباید شبیه یک قاضی یا پلیس باشد. نه کنترل افراطی جواب می‌دهد، نه آزادی بی قید و شرط. نوجوان به آزادی نیاز دارد؛ اما نه این که به حال خود رها شود. و به حمایت نیاز دارد؛ اما نه حمایت خفه‌کننده.

به قول استر پرل:

«اگر خانه جایی برای گفت‌وگو نباشد، نوجوان‌ها زبان خودشان را اختراع می‌کنند؛ معمولاً پشت درهای بسته و با رمزهای موبایل.»

مشکلات روانی و رفتاری دختران در مراحل مختلف رشد

دخترها در مسیر رشد، فقط قد نمی‌کشند یا تغییر چهره نمی‌دهند؛ ذهن و روانشان هم در حال رشد، واکنش، و گاهی، آسیب دیدن است. اگر والدین ندانند در هر مرحله از رشد، دخترشان با چه چالش‌هایی روبه‌روست، ممکن است برخی از نشانه‌های مهم را نادیده بگیرند و فرصت طلایی برای حمایت را از دست بدهند.

در این بخش، مهم‌ترین مشکلات رفتاری، هیجانی و بین‌فردی دختران را در مراحل مختلف رشد بررسی می‌کنیم. از لجبازی‌های کودکانه تا طردشدگی‌های نوجوانی؛ از نافرمانی‌های ظاهری تا نیازهای پنهان به دیده شدن.

رفتارهای چالش‌برانگیز در دختران | وقتی رفتار، زبان احساسات پنهان است

خیلی از والدین وقتی با رفتارهای چالش‌برانگیز دخترشان روبه‌رو می‌شوند، از لج‌بازی گرفته تا بی‌حوصلگی یا جلب توجه افراطی، فکر می‌کنند مشکل از تربیت او است. اما به یاد داشته باشید رفتار، همیشه یک نشانه است؛ یک زبانِ دیگر برای احساساتی که شنیده نشده‌اند. وقتی احساسات سرکوب می‌شوند، معمولاً از جای دیگری بیرون می‌زنند. یعنی احساسات سرکوب شده خودشان را بلکه در قالب واکنش‌هایی مثل لجبازی، بی حوصلگی یا جلب توجه نشان می‌دهند.

شاید دخترتان ناگهان بی‌دلیل پرخاشگر شده، شاید مدام مخالفت می‌کند، شاید در مدرسه افت کرده یا در جمع‌ها بیش از حد شلوغ می‌کند. همه این‌ها در واقع «رفتار» هستند؛ اما باید بپرسیم پشت این رفتارها چه احساسی خوابیده است؟ چه احساسی در وجود دختر نوجوان دیده نشده، و فهمیده نشده است؟

دکتر راس گرین، نویسنده‌ی کتاب «کودک انفجاری» می‌گوید:

«کودکان وقتی می‌توانند، خوب رفتار می‌کنند. اگر خوب رفتار نمی‌کنند، یعنی چیزی مانع‌شان شده است؛ نه اینکه لجباز یا بی‌انضباط‌اند.»

این حرف، شاید ساده به نظر برسد، ولی پشتش یک جهان بینش هست. یعنی اگر فرزندتان لج می‌کند، قصد آزار شما را ندارد. بلکه احتمالاً به این خاطر که چیزی درونش در حال فریاد زدن است و راه دیگری برای بیانش بلد نیست.

لج‌بازی و مخالفت؛ یکی از چالش‌های رفتاری دختران 

لج‌بازی همیشه نشانه‌ی بدرفتاری نیست. خیلی وقت‌ها، لج یعنی «به من گوش بده». وقتی دختر شما حس می‌کند که نظرش هیچ‌وقت جدی گرفته نمی‌شود، یا هر بار که حرفی زده با واکنش تند یا بی‌تفاوتی روبه‌رو شده، ذهنش یاد می‌گیرد که دیگر توضیح ندهد؛ بلکه فقط مقاومت کند و فقط بگوید نه!

یادت باشد: مقاومت کودک، یعنی جایی از رابطه‌ی شما شنیده نشد، دیده نشد، یا امن نبود. پس به‌جای اینکه بگویید «این بچه با هیچ‌کس راه نمیاد»، سعی کنید از خود بپرسید: «آخرین باری که نظرش رو جدی گرفتم کِی بود؟ کِی بهش حس قدرت دادم؟»

نافرمانی و استقلال‌طلبی؛ یکی از چالش‌های رشد روانی دختران

برخی از والدین، وقتی با رفتارهای سرکشانه‌ی دخترشان مواجه می‌شوند، یا سختگیری را بیشتر می‌کنند و یا کاملاً کوتاه می‌آیند. اما راه درست، نه کنترل‌گری‌ست، نه آزادی بی قید و شرط. کودک در این وضعیت به «مرز سالم» نیاز دارد. مرز سالم یعنی: «من دوستت دارم، ولی این کار درست نیست.»

بروس پری، روان‌پزشک کودک، در کتاب«پسری که مثل یک سگ بزرگ شد» می‌نویسد:

«کودکانی که مرز ندارند، احساس امنیت نمی‌کنند. کودکانی که فقط محدودیت می‌بینند، احساس دوست‌داشتنی بودن نمی‌کنند. اما کودکانی که هم مرز می‎بینند و هم محبت، از درون محکم می‌شوند.»

پس اگر در رفتار دخترتان سرکشی می‌بینید، شاید وقتش است دوباره به مرزها نگاه کنید: آیا مرزهایی که گذاشته‌ام، شفاف و محترمانه‌اند؟ یا مبهم و پر از خشم و تنش؟

جلب توجه افراطی دختران در مراحل رشد نوجوانی | وقتی دیده نشدن، تبدیل به فریاد می‌شود

گاهی یک دختر نوجوان طوری لباس می‌پوشد که توجه همه را جلب کند، گاهی حرف‌هایی می‌زند که فقط برای گرفتن واکنش است، و گاهی کارهایی می‌کند که حتی شما را نگران می‌کند. شاید از بیرون، این رفتارها عجیب یا لجبازانه به نظر برسند، اما پشت خیلی از آن‌ها یک خواسته ساده پنهان است: دیده شدن.

وقتی دختری حس می‌کند کسی به او توجه نمی‌کند، نه فقط از نظر ظاهری، بلکه از نظر احساسی و ذهنی، ممکن است هر راهی را امتحان کند تا بالاخره کسی متوجهش شود. اینجا بهتر است والدین کمی مکث کنند و از خودشان بپرسند:

  • آیا دخترم وقتی حرف جدی دارد، کسی هست که واقعاً به او گوش بدهد؟
  •  یا فقط وقتی کاری غیرعادی می‌کند، توجه دیگران را جلب می‌کند؟

دکتر گوردون نیوفلد، روان‌شناس کودک، می‌گوید: در دنیایی که بچه‌ها مدام برای جلب توجه با هم رقابت می‌کنند، تنها چیزی که مانع گم شدنشان می‌شود، یک رابطه‌ی امن و صمیمی با پدر و مادر است. همین رابطه است که آن‌ها را در مسیر پرنوسان نوجوانی نگه می‌دارد و آرامشان می‌کند.

پس اگر با رفتارهایی مواجه شدید که به نظر می‌رسد فقط برای جلب توجه‌اند، به جای سرزنش یا کنترل، یک‌بار دیگر به عمق رابطه‌تان نگاه کنید. شاید فرزندتان فقط دارد می‌پرسد: «آیا کسی هست که واقعاً من را ببیند؟»

مشکلات بین فردی دختران در مراحل مختلف رشد

دخترها از سن خیلی پایین، قدرت بی‌نظیری در برقراری رابطه دارند. آن‌ها اغلب زودتر از پسرها حرف می‌زنند، احساسات دیگران را بهتر تشخیص می‌دهند و دلشان می‌خواهد دوست داشته شوند. اما همین توانایی، گاهی به نقطه‌ی آسیب‌پذیری‌شان تبدیل می‌شود. چون وقتی بخش زیادی از هویتت را در رابطه با دیگران تعریف می‌کنید، کافی است آن رابطه بلنگد، تا شما زمین می‌خورید! 

مشکلات بین‌فردی در دختران، معمولاً آرام شروع می‌شوند: احساس طرد شدن در مدرسه، دل‌خوری از یک دوست، نادیده گرفته شدن در یک گروه. اما اگر دیده نشوند، این زخم‌های کوچک می‌توانند به باورهای عمیق درباره‌ی «ارزشمندی» خود فرد تبدیل شوند.

دکتر لیسا دامور، روانشناس کودک و نوجوان، در کتاب «گره گشایی شده» می‌نویسد:

«دختران نوجوان وقتی در روابط‌شان آسیب می‌بینند، اغلب خود را مقصر می‌دانند. انگار اگر دوستی شکست بخورد، یعنی آن‌ها به اندازه کافی خوب نبوده‌اند.»

یعنی مشکل، فقط از دست دادن یک رابطه نیست؛ از دست دادن بخشی از عزت نفس است.

رقابت، حسادت و مقایسه | دوستی‌هایی که به جنگ تبدیل می‌شوند

بسیاری از والدین با این تصویر آشنا هستند: دختری که با دوستش صمیمی‌ست، اما هر از گاهی حسادت، مقایسه یا دلخوری‌های عجیب رابطه‌شان را متشنج می‌کند. این رقابت‌های پنهان، گاهی آن‌قدر زیرپوستی‌اند که خود دختر هم نمی‌فهمد چرا حالش گرفته شده.

این‌جا یک نکته‌ی مهم وجود دارد: دخترانی که احساس ارزشمندی درونی ندارند، راحت‌تر وارد مقایسه می‌شوند. چون هویت‌شان را از بیرون می‌گیرند؛ از تأیید دیگران، از تعریف‌ها، از تعداد لایک‌ها، از اینکه “دوست‌داشتنی‌تر” به نظر برسند.

پس وقتی دختر شما ناگهان با بهترین دوستش به هم می‌زند، یا درباره‌ی موفقیت دیگران دلخور می‌شود، اولین سوال شما نباید این نباشد که «چه شده؟»، بلکه باید از خود بپرسید «چی چیزی در وجود دخترم با این اتفاق آسیب دیده است؟»

احساس طردشدگی | زخم بی‌صدایی که جا می‌ماند

هیچ‌چیز برای یک دختر نوجوان دردناک‌تر از احساس «نادیده گرفته شدن» نیست. چه در مدرسه، چه در جمع دوستان، چه حتی در خانواده. گاهی یک نگاه، یک بی‌توجهی، یا حتی یک مقایسه ساده، می‌تواند احساس طردشدگی را روشن کند. و درد ماجرا این‌جاست: در اغلب اوقات، دختر نوجوان نه خودش می‌داند دقیقاً چه حسی دارد، نه دیگران. بنابراین، فقط کناره‌گیری می‌کند و ساکت‌تر می‌شود؛ یا برعکس، رفتارهای تند و عجیب نشان می‌دهد.

در کتاب «برترین خیر»، دکتر «نادین بروک هریس» می‌نویسد: «احساس طرد شدن در دوران رشد، تأثیری مشابه با درد فیزیکی دارد. مغز آن را واقعاً به‌عنوان یک تهدید پردازش می‌کند.» یعنی طرد شدن، شوخی نیست. یک درد واقعی‌ست که اگر دیده نشود، در شخصیت دختر حک می‌شود.

ضعف در مهارت‌های اجتماعی | وقتی رابطه‌سازی سخت می‌شود

در ادامه‌ی همه‌ی این آسیب‌ها، گاهی دختر شما دیگر بلد نیست با دیگران «رابطه‌ی سالم» بسازد. یا زیادی محتاط می‌شود و عقب می‌کشد، یا آن‌قدر تلاش می‌کند مورد قبول باشد که خودش را فراموش می‌کند.

اگر یک دختر، بارها در روابطش شکست خورده باشد (چه با خانواده، چه با دوستان) اعتمادش به رابطه کم می‌شود. این‌جاست که والدین باید کاری فراتر از نصیحت انجام دهند. باید «مدل» یک رابطه‌ی سالم را در خانه بسازند. جایی که دختر بتواند مخالفت کند، حرفش را بزند، احساساتش را بیان کند و در عین حال، دوست داشته شود. به قول دکتر نیوفلد: «فرزند، آن‌طور که با او رفتار می‌شود، یاد می‌گیرد با خودش و دیگران رفتار کند.»

نقش والدین در تربیت دختران در مراحل مختلف رشد آن‌ها

در تربیت دختران، حضور والدین فقط به معنی بودن در خانه یا بردن و آوردن نیست. مسئله، کیفیت رابطه‌ای‌ست که والدین با دخترشان می‌سازند؛ رابطه‌ای که اگر درست شکل بگیرد، می‌تواند عزت نفس، تصویر بدنی، قدرت تصمیم‌گیری و سلامت روان دختر را برای سال‌ها بیمه کند.

در این بخش، به سراغ موضوعات حساسی می‌رویم که کمتر کسی درباره‌شان با والدین صحبت می‌کند. موضوعاتی که اگر به آن‌ها رسیدگی شود، می‌توانند از خیلی بحران‌های بعدی جلوگیری کنند؛ و اگر نادیده بمانند، ریشه‌ی آسیب‌هایی می‌شوند که بعدها خیلی سخت درمان می‌شوند.

چطور بدون کنترل‌گری، از رشد روانی دختر حمایت کنیم؟

بسیاری از والدین وقتی نگران دخترشان هستند، ناخودآگاه به سمت کنترل‌گری می‌روند: “کجا رفتی؟ با کی حرف زدی؟ چی پوشیدی؟ گوشیتو بده ببینم.” اما این شیوه‌ٔ رابطه، در عمل نه‌تنها احساس امنیت نمی‌سازد، بلکه به مرور حس بی‌اعتمادی و پنهان‌کاری ایجاد می‌کند.

دختران برای رشد روانی سالم، نیاز به فضا دارند؛ نه فضای رهاشده و بی‌قانون، بلکه فضایی که در آن احساس کنند اگر خطا هم بکنند، هنوز دوست‌داشتنی‌اند. روان‌شناسان به این فضا می‌گویند «اتاق امن روانی»؛ جایی که کودک بدون ترس از قضاوت، می‌تواند حرف بزند، اشتباه کند، و یاد بگیرد.

یکی از ساده‌ترین تمرین‌ها برای والدین این است: قبل از واکنش، یک بار بپرسید “چی شد؟” همین سوال ساده، درِ گفت‌وگو را باز می‌کند. به‌جای گفتن «نباید این لباسو بپوشی»، می‌توان گفت: «به‌نظرت این لباس برای این موقعیت مناسبه؟» همین تغییر زاویه‌ی نگاه، می‌تواند هم احترام حفظ کند، هم رشد.

نقش پدر در تقویت عزت نفس دختر

یکی از مهم‌ترین، ولی کمتر شناخته‌شده‌ترین عوامل در رشد دختران، نوع رابطه‌ی آن‌ها با پدرشان است. تحقیقات زیادی در دهه‌ی اخیر نشان داده‌اند که دخترانی که رابطه‌ای گرم، محترمانه و باثبات با پدرشان دارند، در بزرگسالی کمتر دچار اضطراب، وابستگی‌های ناسالم، یا احساس بی‌ارزشی می‌شوند.

اما حمایت پدر فقط به معنی “حضور فیزیکی” نیست. دختر باید احساس کند که نظرش برای پدرش مهم است، که پدر به او گوش می‌دهد، حتی وقتی موضوع به نظر بی‌اهمیت می‌آید. مثلاً وقتی دختری درباره‌ی دعوای ساده‌ای در مدرسه صحبت می‌کند، اگر پدر گوشی را زمین بگذارد و بگوید “بهم بگو چی شد”، این لحظه، یک پیام بزرگ دارد: «تو مهمی. حرفت ارزش شنیدن داره.»

دخترانی که از پدرشان احترام دیده‌اند، معمولاً در روابط عاطفی آینده، کمتر خودشان را قربانی تأیید گرفتن از دیگران می‌کنند. چون از کودکی یاد گرفته‌اند که ارزش، چیزی‌ست که از درون می‌آید، نه از نگاه دیگران.

گفت‌وگوی واقعی با دختر درباره‌ی «موضوعات سخت»

بلوغ، تغییرات بدن، رابطه، خطرات فضای مجازی—همه این‌ها موضوعاتی‌اند که معمولاً یا سانسور می‌شوند، یا با ترس و تهدید مطرح می‌شوند. در حالی که دختران نیاز دارند از پدر و مادرشان یاد بگیرند، نه از دوستان ناآگاه یا محتوای اینترنت.

اشتباه رایج والدین این است که فکر می‌کنند اگر درباره‌ی این موضوعات حرف بزنند، بچه‌ها زودتر واردشان می‌شوند. اما روان‌شناسی رشد نشان داده اتفاقاً برعکس است: هرچه اطلاعات شفاف‌تر و محترمانه‌تر منتقل شود، احتمال تصمیم‌گیری سالم بیشتر می‌شود.

مثلاً درباره‌ی اولین قاعدگی، فقط دادن نوار بهداشتی کافی نیست. آن‌چه مهم است، فضای عاطفیِ امنی‌ست که دختر در آن حس کند می‌تواند سوال بپرسد، ناراحتی‌اش را بگوید، و مطمئن باشد کسی کنارش هست. والدینی که در این لحظات کوچک، حضور فعال و همدل دارند، در واقع بذر اعتماد بلندمدت را می‌کارند.

به‌جای گفتن «با پسرها حرف نزن»، می‌توان گفت: «اگه کسی حرفی زد که ناراحتت کرد، می‌تونی همیشه با من در میون بذاری. من قضاوتت نمی‌کنم.» این جمله ساده، دیوار بی‌اعتمادی را می‌شکند.

جمع‌بندی؛ تربیت دختر، ساختن آینده است

اگر تا این‌جای مقاله را خوانده‌اید، یعنی شما جزو والدینی هستید که تربیت را فقط محدود به «بزرگ کردن» نمی‌دانند. هر مرحله از رشد دختر، فقط یک سن نیست؛ بلکه یک فرصت است. فرصتی برای ساختن پایه‌هایی که اگر محکم گذاشته شوند، می‌توانند دختر کوچک امروز را به خانم با اعتماد به نفس، باوقار و موفق فردا تبدیل کند.  

ما مشتاق شنیدن تجربه‌ها، چالش‌ها و سوال‌های شما درباره‌ی تربیت دختران هستیم. نظرات شما، این مسیر را برای والدین دیگر هم روشن‌تر می‌کند. اگر تجربه‌ای دارید، چیزی از دل‌تان مانده یا سوالی ذهن‌تان را مشغول کرده، در بخش دیدگاه‌ها برایمان بنویسید.

 و اگر در خانه‌تان پسری هم دارید، خواندن مقاله‌ی «رشد پسران؛ از بازیگوشی کودکانه تا هویت مردانه»  را از دست ندهید. چون پسرها، داستان تربیت‌شان فرق دارد؛ و آن‌هم دنیایی‌ست برای خودش.

سوالات متداول در مورد رشد دختران از نظر روانی، هیجانی و رفتاری