اضطراب کودک، خودش را به شکلهایی مانند ترس از جدا شدن، تمایل نداشتن برای حضور در جمع، نگرانیهای شدید یا حتی علائم جسمی مانند دلدرد و تهوع نشان میدهد. واکنشهایی مانند دلداری دادن، حمایت بیش از حد یا دور کردن کودک از موقعیتهای اضطرابآور نهتنها کمککننده نیست، بلکه اضطراب او را عمیقتر میکند. در این شرایط، بهترین کار این است که به کودکتان کمک کنید بهتدریج، در فضایی آرام و امن و با حمایت شما، با آن روبرو شود. روشهای متفاوتی برای مقابله با این اختلال وجود دارند که در این مطلب، 9 مورد از اصلیترین آنها را توضیح میدهیم.
اجازه دهید کودک بهجای فرار، با اضطراب خود روبهرو شود
کودک در هنگام ترس یا اضطراب، تمایل دارد از آن موقعیت دور شود؛ برای مثال شاید نخواهد به مهدکودک برود یا در جمع صحبت کند. کودک شما باید یاد بگیرد که با ترسش روبرو شود. البته این روند باید مرحلهبهمرحله، با حمایت شما و در فضایی امن انجام شود. قدمبهقدم فرزند خود را تشویق کنید که در همان موقعیت باقی بماند و آن را تجربه کند؛ برای مثال اگر از تنها خوابیدن میترسد، در اتاق بمانید؛ اما اجازه ندهید کنارتان بخوابد.
جملههایی مانند «میدونم الان برات سخته، ولی از پسش بر میای و من کنارت هستم» بسیار مؤثرتر از «باشه امروز نمیریم» هستند. هربار که کودکتان با موقعیتی اضطرابآور روبرو میشود و اتفاق بدی نمیافتد، احساس امنیت بیشتری میکند؛ اما هر بار که از موقعیت اضطرابآور فرار کند، ذهنش آن را بزرگتر و ترسناکتر از واقعیت میبیند.
با جملات، به کودکتان قدرت دهید نه پناهگاه
در موقعیتهای اضطرابآور سعی نکنید با جملههایی مانند «نترس»، «اتفاقی نمیافته» یا «همهچیز خوبه» کودک خود را آرام کنید؛ زیرا این جملهها ذهن کودک را به اطمینان بیرونی وابسته میکنند. در این شرایط، فرزندتان بهجای آنکه به خودش تکیه کند، منتظر شنیدن جملهای آرامبخش میماند و هر بار که اضطرابش ادامه پیدا میکند، احساس ضعف و ناکافی بودن نیز در او بیشتر میشود.
در موقعیتهای اضطرابآور، به کودک اجازه دهید تا احساسات خود را بیان کند. واکنش نشان ندهید و او را قضاوت نکنید. سپس با جملهای ساده و محکم، مانند «میدونم این موقعیت برات سخت شده. قبلاً هم توی موقعیتهای سخت بودی و ازش رد شدی.» به او حس قدرت دهید. کودک با شنیدن این جملهها، نه فقط احساس دیدهشدن، بلکه احساس قدرت پیدا میکند.
با بازیهای پرهیجان و امن، ذهن کودک را برای مقابله با اضطراب آماده کنید
فعالیتهایی مثل کشتی دوستانه، دویدن و تعقیب، پریدن روی تشک، یا قایمباشک در عین شاد بودن، به کودک فرصت میدهند که هیجان، غافلگیری و اضطراب و ترس لحظهای را در یک فضای امن تجربه کند. از بدن خود استفاده کنید، نقش رقیب قدرتمند ولی مهربان را ایفا کنید، گاهی ببازید و گاهی پیروز شوید؛ اما همیشه اجازه دهید کودک تاحدی از منطقه امن خود خارج شود.
کودک از طریق بازی یاد میگیرد که در موقعیتهای پرتنش واکنش نشان دهد، بخندد، مقاومت کند یا ادامه دهد. این تجربهها، در مغز کودک مانند تمرینهایی برای مواجهه با اضطراب عمل میکنند. هر بار که کودک در یک بازی پرهیجان پیروز میشود یا تعادل خود را حفظ میکند، احساس توانمندی بیشتری پیدا و در موقعیتهای نگرانکننده در زندگی واقعی نیز شجاعتر رفتار میکند.
فرزندتان را قدمبهقدم با ترسهایش آشنا کنید
وقتی کودک از مواردی مانند تاریکی، تنهایی یا یک حیوان میترسد، نباید او را ناگهان در دل همان موقعیت قرار دهید. در این شرایط، ترس او را به مراحل کوچکتر تقسیم کنید. اول موقعیتهایی که فرزندتان از آنها میترسد را یادداشت و از سادهترین قدم شروع کنید. برای مثال اگر از سگ میترسد، در مرحله اول فقط باید عکس و سپس فیلم این حیوان را به کودک خود نشان دهید. مشاهده سگ در پارک از فاصله دور و در نهایت نزدیکشدن و نوازش آن را باید بهمرور و در مراحل بعدی انجام دهید.
اگر کودکتان همکاری نمیکند، رفتار خودتان را تغییر دهید
گاهی کودک شما بهقدری مضطرب است که حاضر نمیشود در هیچ نوع درمان یا تمرینی شرکت کند. ممکن است از روانشناس فرار یا با والدین بحث کند و بهکلی در برابر تغییر مقاومت نشان دهد. پژوهشهای علمی و روش space نشان میدهد که حتی در صورت همکاری نکردن کودک، والدین با تغییر رفتار خود میتوانند اضطراب او را کاهش دهند.
برای مثال، اگر فرزندتان از حضور در جمع میترسد و شما همیشه بهجای او عذرخواهی یا دعوتها را رد میکنید، این پیام را به او میدهید که بدون کمک شما نمیتواند از پس ترسهایش بربیاید. در روش SPACE، شما یاد میگیرید که چطور این حمایتهای اضطرابزا را بهآرامی کاهش دهید، بدون اینکه فرزندتان را تحت فشار قرار دهید. با این تغییر، کودک پیامی روشن دریافت میکند: «تو توان روبهرو شدن با این موقعیت را داری و من به تو اطمینان دارم.»
با سؤالهای بیطرف، ذهن کودک را آرام نگه دارید
مطرح کردن سوالهایی مانند «بازم حالت بد شده؟» یا «نترسیدی؟» ذهن کودک را بهسمت نگرانی میبرند؛ حتی اگر خودش احساس اضطراب نداشته باشد! این نوع سؤالها یادآوری میکنند که باید نگران یا انتظار اتفاق بدی را داشته باشد. بهجای اشاره مستقیم به نگرانی، سؤالهای باز و بیطرف را انتخاب کنید؛ مانند: «امروز در مدرسه از چه چیزی بیشتر همه خوشت اومد؟»، یا «وقتی وارد کلاس شدی چه حسی داشتی؟»
در این شرایط کودک احساس میکند که کسی قصد قضاوت یا کنترل او را ندارد. همین فضا، بیان احساساتش را راحتتر و در بلندمدت، مهارت شناخت و مدیریت هیجانات را در او تقویت میکند. بهجای هدایت گفتوگو بهسمت ترس، کمک کنید کودک مسیر حرف زدن را خودش انتخاب کند.
با واکنشهای منطقی، ذهن کودک را برای مقابله آماده کنید
کودک، بهویژه زمانی که مضطرب است، رفتار، حرفها، لحن صدا، حالت چهره و حتی سکوتتان را با دقت زیر نظر دارد و از شما یاد میگیرد که چگونه با نگرانی، فشار یا موقعیتهای ناشناخته روبرو شود. اگر شما در شرایط روزمره نگران، عصبی یا بیثبات باشید، کودک این پیام را دریافت میکند که «دنیا جای خطرناکی است» یا «من هم باید بترسم».
برای کمک به کودک، نیازی نیست همیشه آرام و بینقص باشید. فقط کافی است در موقعیتهای سخت، رفتاری منطقی و باثبات از خود نشان دهید. اگر فرزندتان ببیند که در زمان نگرانی، همچنان تصمیم منطقی میگیرید و آرامش خود را حفظ میکنید، از شما الگوبرداری میکند. همین مشاهده، حس کنترل، اعتماد و امنیت را در او ایجاد میکند.
با برنامه روزانه منظم، احساس امنیت را در کودک تقویت کنید
کودکان خردسال برای احساس امنیت، به نظم روزانه نیاز دارند و ذهن آنها هنوز آماده روبرو شدن با اتفاقهای ناگهانی نیست. اگر فرزندتان زمان بیدار شدن، غذا خوردن، بازی کردن و خوابیدن را بداند، ذهنش کمتر درگیر نگرانی میشود و سطح اضطراب او پایینتر میآید.
ثبات در کارهای روزمره برای کودک بهمعنای قابل اعتماد بودن دنیاست. در صورت تغییر دائمی برنامه، کودک احساس بیثباتی میکند و مضطربتر میشود. برای شروع، یک جدول ساده برای ساعت خواب، غذا، بازی، آموزش و استراحت تنظیم و آن را به شکل قابلپیشبینی، هر روز تکرار کنید.
درگیریهای خانوادگی را به حداقل برسانید
کودک، حتی بدون حرف زدن، تنشهای خانه را احساس میکند. مشاجرههای بلند، سکوتهای سرد، بیتوجهی یا رفتارهای تند باعث ایجاد احساس ناامنی میشوند. ذهن کودک در این سن هنوز توان درک علت این فضا را ندارد؛ اما احساساتی مانند اضطراب، ترس و بیقراری را کاملا تجربه میکند.
برای کاهش اضطراب کودک، فضای خانه را آرام، محترمانه و قابلپیشبینی نگه دارید. اختلافنظر در خانواده طبیعی است؛ اما نوع برخورد با آن اهمیت دارد. سعی کنید بحثها را در حضور کودک مطرح نکنید و در صورت بروز تنش، بعد از آرام شدن فضا، به کودک نشان دهید که مشکل حل شده و او در امنیت است.
خلاصه راهکارها و نشانههایی که نباید نادیده بگیرید
اگر فرزندتان دچار اضطراب است، نقش شما از هر چیز دیگری مهمتر است. با واکنش درست، ایجاد فضای امن، برنامه منظم روزانه و فرصت روبرو شدن تدریجی با ترسها، کمک بزرگی به او میکنید. نیازی نیست همه چیز را برایش حل کنید؛ فقط کنار او باشید، به تواناییاش باور داشته باشید و اجازه دهید خودش تجربه کند.
اگر احساس میکنید اضطراب کودکتان شدید و ادامهدار است و در کارهای روزمره اختلال ایجاد میکند، حتما به پزشک مراجعه کنید. پرهیز مداوم از رفتن به مدرسه، بیخوابی، گریه یا بیقراری شدید هنگام جدا شدن از شما، اختلال خواب یا کابوسهای مکرر،تغییر محسوس در اشتها، رفتار یا انرژی روزانه و نگرانیهای افراطی و دائم، حتی در موقعیتهای ساده از علائمی هستند که نیاز به بررسی و مراجعه به روانشناس کودک دارند.
اضطراب کودک، خودش را به شکلهایی مانند ترس از جدا شدن، تمایل نداشتن برای حضور در جمع، نگرانیهای شدید یا حتی علائم جسمی مانند دلدرد و تهوع نشان میدهد. واکنشهایی مانند دلداری دادن، حمایت بیش از حد یا دور کردن کودک از موقعیتهای اضطرابآور نهتنها کمککننده نیست، بلکه اضطراب او را عمیقتر میکند. در این شرایط، بهترین کار این است که به کودکتان کمک کنید بهتدریج، در فضایی آرام و امن و با حمایت شما، با آن روبرو شود. روشهای متفاوتی برای مقابله با این اختلال وجود دارند که در این مطلب، 9 مورد از اصلیترین آنها را توضیح میدهیم.
اجازه دهید کودک بهجای فرار، با اضطراب خود روبهرو شود
کودک در هنگام ترس یا اضطراب، تمایل دارد از آن موقعیت دور شود؛ برای مثال شاید نخواهد به مهدکودک برود یا در جمع صحبت کند. کودک شما باید یاد بگیرد که با ترسش روبرو شود. البته این روند باید مرحلهبهمرحله، با حمایت شما و در فضایی امن انجام شود. قدمبهقدم فرزند خود را تشویق کنید که در همان موقعیت باقی بماند و آن را تجربه کند؛ برای مثال اگر از تنها خوابیدن میترسد، در اتاق بمانید؛ اما اجازه ندهید کنارتان بخوابد.
جملههایی مانند «میدونم الان برات سخته، ولی از پسش بر میای و من کنارت هستم» بسیار مؤثرتر از «باشه امروز نمیریم» هستند. هربار که کودکتان با موقعیتی اضطرابآور روبرو میشود و اتفاق بدی نمیافتد، احساس امنیت بیشتری میکند؛ اما هر بار که از موقعیت اضطرابآور فرار کند، ذهنش آن را بزرگتر و ترسناکتر از واقعیت میبیند.
با جملات، به کودکتان قدرت دهید نه پناهگاه
در موقعیتهای اضطرابآور سعی نکنید با جملههایی مانند «نترس»، «اتفاقی نمیافته» یا «همهچیز خوبه» کودک خود را آرام کنید؛ زیرا این جملهها ذهن کودک را به اطمینان بیرونی وابسته میکنند. در این شرایط، فرزندتان بهجای آنکه به خودش تکیه کند، منتظر شنیدن جملهای آرامبخش میماند و هر بار که اضطرابش ادامه پیدا میکند، احساس ضعف و ناکافی بودن نیز در او بیشتر میشود.
در موقعیتهای اضطرابآور، به کودک اجازه دهید تا احساسات خود را بیان کند. واکنش نشان ندهید و او را قضاوت نکنید. سپس با جملهای ساده و محکم، مانند «میدونم این موقعیت برات سخت شده. قبلاً هم توی موقعیتهای سخت بودی و ازش رد شدی.» به او حس قدرت دهید. کودک با شنیدن این جملهها، نه فقط احساس دیدهشدن، بلکه احساس قدرت پیدا میکند.
با بازیهای پرهیجان و امن، ذهن کودک را برای مقابله با اضطراب آماده کنید
فعالیتهایی مثل کشتی دوستانه، دویدن و تعقیب، پریدن روی تشک، یا قایمباشک در عین شاد بودن، به کودک فرصت میدهند که هیجان، غافلگیری و اضطراب و ترس لحظهای را در یک فضای امن تجربه کند. از بدن خود استفاده کنید، نقش رقیب قدرتمند ولی مهربان را ایفا کنید، گاهی ببازید و گاهی پیروز شوید؛ اما همیشه اجازه دهید کودک تاحدی از منطقه امن خود خارج شود.
کودک از طریق بازی یاد میگیرد که در موقعیتهای پرتنش واکنش نشان دهد، بخندد، مقاومت کند یا ادامه دهد. این تجربهها، در مغز کودک مانند تمرینهایی برای مواجهه با اضطراب عمل میکنند. هر بار که کودک در یک بازی پرهیجان پیروز میشود یا تعادل خود را حفظ میکند، احساس توانمندی بیشتری پیدا و در موقعیتهای نگرانکننده در زندگی واقعی نیز شجاعتر رفتار میکند.
فرزندتان را قدمبهقدم با ترسهایش آشنا کنید
وقتی کودک از مواردی مانند تاریکی، تنهایی یا یک حیوان میترسد، نباید او را ناگهان در دل همان موقعیت قرار دهید. در این شرایط، ترس او را به مراحل کوچکتر تقسیم کنید. اول موقعیتهایی که فرزندتان از آنها میترسد را یادداشت و از سادهترین قدم شروع کنید. برای مثال اگر از سگ میترسد، در مرحله اول فقط باید عکس و سپس فیلم این حیوان را به کودک خود نشان دهید. مشاهده سگ در پارک از فاصله دور و در نهایت نزدیکشدن و نوازش آن را باید بهمرور و در مراحل بعدی انجام دهید.
اگر کودکتان همکاری نمیکند، رفتار خودتان را تغییر دهید
گاهی کودک شما بهقدری مضطرب است که حاضر نمیشود در هیچ نوع درمان یا تمرینی شرکت کند. ممکن است از روانشناس فرار یا با والدین بحث کند و بهکلی در برابر تغییر مقاومت نشان دهد. پژوهشهای علمی و روش space نشان میدهد که حتی در صورت همکاری نکردن کودک، والدین با تغییر رفتار خود میتوانند اضطراب او را کاهش دهند.
برای مثال، اگر فرزندتان از حضور در جمع میترسد و شما همیشه بهجای او عذرخواهی یا دعوتها را رد میکنید، این پیام را به او میدهید که بدون کمک شما نمیتواند از پس ترسهایش بربیاید. در روش SPACE، شما یاد میگیرید که چطور این حمایتهای اضطرابزا را بهآرامی کاهش دهید، بدون اینکه فرزندتان را تحت فشار قرار دهید. با این تغییر، کودک پیامی روشن دریافت میکند: «تو توان روبهرو شدن با این موقعیت را داری و من به تو اطمینان دارم.»
با سؤالهای بیطرف، ذهن کودک را آرام نگه دارید
مطرح کردن سوالهایی مانند «بازم حالت بد شده؟» یا «نترسیدی؟» ذهن کودک را بهسمت نگرانی میبرند؛ حتی اگر خودش احساس اضطراب نداشته باشد! این نوع سؤالها یادآوری میکنند که باید نگران یا انتظار اتفاق بدی را داشته باشد. بهجای اشاره مستقیم به نگرانی، سؤالهای باز و بیطرف را انتخاب کنید؛ مانند: «امروز در مدرسه از چه چیزی بیشتر همه خوشت اومد؟»، یا «وقتی وارد کلاس شدی چه حسی داشتی؟»
در این شرایط کودک احساس میکند که کسی قصد قضاوت یا کنترل او را ندارد. همین فضا، بیان احساساتش را راحتتر و در بلندمدت، مهارت شناخت و مدیریت هیجانات را در او تقویت میکند. بهجای هدایت گفتوگو بهسمت ترس، کمک کنید کودک مسیر حرف زدن را خودش انتخاب کند.
با واکنشهای منطقی، ذهن کودک را برای مقابله آماده کنید
کودک، بهویژه زمانی که مضطرب است، رفتار، حرفها، لحن صدا، حالت چهره و حتی سکوتتان را با دقت زیر نظر دارد و از شما یاد میگیرد که چگونه با نگرانی، فشار یا موقعیتهای ناشناخته روبرو شود. اگر شما در شرایط روزمره نگران، عصبی یا بیثبات باشید، کودک این پیام را دریافت میکند که «دنیا جای خطرناکی است» یا «من هم باید بترسم».
برای کمک به کودک، نیازی نیست همیشه آرام و بینقص باشید. فقط کافی است در موقعیتهای سخت، رفتاری منطقی و باثبات از خود نشان دهید. اگر فرزندتان ببیند که در زمان نگرانی، همچنان تصمیم منطقی میگیرید و آرامش خود را حفظ میکنید، از شما الگوبرداری میکند. همین مشاهده، حس کنترل، اعتماد و امنیت را در او ایجاد میکند.
با برنامه روزانه منظم، احساس امنیت را در کودک تقویت کنید
کودکان خردسال برای احساس امنیت، به نظم روزانه نیاز دارند و ذهن آنها هنوز آماده روبرو شدن با اتفاقهای ناگهانی نیست. اگر فرزندتان زمان بیدار شدن، غذا خوردن، بازی کردن و خوابیدن را بداند، ذهنش کمتر درگیر نگرانی میشود و سطح اضطراب او پایینتر میآید.
ثبات در کارهای روزمره برای کودک بهمعنای قابل اعتماد بودن دنیاست. در صورت تغییر دائمی برنامه، کودک احساس بیثباتی میکند و مضطربتر میشود. برای شروع، یک جدول ساده برای ساعت خواب، غذا، بازی، آموزش و استراحت تنظیم و آن را به شکل قابلپیشبینی، هر روز تکرار کنید.
درگیریهای خانوادگی را به حداقل برسانید
کودک، حتی بدون حرف زدن، تنشهای خانه را احساس میکند. مشاجرههای بلند، سکوتهای سرد، بیتوجهی یا رفتارهای تند باعث ایجاد احساس ناامنی میشوند. ذهن کودک در این سن هنوز توان درک علت این فضا را ندارد؛ اما احساساتی مانند اضطراب، ترس و بیقراری را کاملا تجربه میکند.
برای کاهش اضطراب کودک، فضای خانه را آرام، محترمانه و قابلپیشبینی نگه دارید. اختلافنظر در خانواده طبیعی است؛ اما نوع برخورد با آن اهمیت دارد. سعی کنید بحثها را در حضور کودک مطرح نکنید و در صورت بروز تنش، بعد از آرام شدن فضا، به کودک نشان دهید که مشکل حل شده و او در امنیت است.
خلاصه راهکارها و نشانههایی که نباید نادیده بگیرید
اگر فرزندتان دچار اضطراب است، نقش شما از هر چیز دیگری مهمتر است. با واکنش درست، ایجاد فضای امن، برنامه منظم روزانه و فرصت روبرو شدن تدریجی با ترسها، کمک بزرگی به او میکنید. نیازی نیست همه چیز را برایش حل کنید؛ فقط کنار او باشید، به تواناییاش باور داشته باشید و اجازه دهید خودش تجربه کند.
اگر احساس میکنید اضطراب کودکتان شدید و ادامهدار است و در کارهای روزمره اختلال ایجاد میکند، حتما به پزشک مراجعه کنید. پرهیز مداوم از رفتن به مدرسه، بیخوابی، گریه یا بیقراری شدید هنگام جدا شدن از شما، اختلال خواب یا کابوسهای مکرر،تغییر محسوس در اشتها، رفتار یا انرژی روزانه و نگرانیهای افراطی و دائم، حتی در موقعیتهای ساده از علائمی هستند که نیاز به بررسی و مراجعه به روانشناس کودک دارند.
سوالات متداول
تمایل نداشتن برای حضور در جمع طبیعیه ؟
خیر
تمایل نداشتن برای حضور در جمع طبیعیه ؟
خیر
0 دیدگاه
+ افزودن دیدگاهارسال نظر