تنبیه، تهدید، جایزه و بیتوجهی برای جلوگیری از پرخاشگری کودک کارآمد نیستند! این روشهای سنتی، فقط آرامش لحظهای میآورند و فردا دوباره روز از نو، جیغ از نو! پس وقت آن رسیده که روشهای قدیمی و ناکارآمد را کنار بگذاریم. در این مقاله، ۶ راه متفاوت و کاربردی برای پیشگیری از پرخاشگری کودک را با شما در میان میگذاریم؛ راههایی که از دل تجربه و روانشناسی بیرون آمدهاند. شاید این روشها، دقیقاً همان چیزی باشند که تا امروز به دنبالش بودهاید.
۱. زاویه دیدتان را نسبت به پرخاشگری کودک تغییر دهید.
شاید فکر کنید پرخاشگری کودک شما از روی لجبازی است؛ اما بیشتر کودکان وقتی پرخاش میکنند، در واقع نمیخواهند ما را اذیت کنند؛ فقط هنوز بلد نیستند احساسشان را مدیریت کنند. یعنی مشکل، نافرمانی نیست؛ بلکه علت اصلی پرخاشگری کودک، ناتوانی در کنترل احساس است. دکتر روس گرین، روانشناس کودک و نویسندهی کتاب “بچهی انفجاری”، میگوید:
«درست رفتار نکردن کودک، از روی نخواستن نیست؛ بلکه از روی نتوانستن است! بچهها اگر بتوانند، درست رفتار میکنند. پس اگر یک کودک پرخاش میکند، یعنی هنوز مهارت لازم را یاد نگرفته است.»
با همین نگاه ساده، دید ما به پرخاشگری کودک بهکلی تغییر میکند. با این زاویه دید، دیگر نمیخواهیم کودک را «کنترل» کنیم؛ بلکه در عوض، میخواهیم به او برای پرورش مهارتهایی که نیاز دارد، کمک کنیم. بنابراین، دیگر پرخاشگری کودک را به چشم یک دردسر روزمره نمیبینیم! بلکه به دید یک زنگ هشدار به آن نگاه میکنیم: زنگ هشداری که میگوید: «مادر، من هنوز یک چیز را بلد نیستم؛ کمکم میکنی؟» همین تغییر در زاویه دید، نقطهی شروع یک تحول واقعی خواهد بود.
2. برای کاهش پرخاشگری کودک، گفتگو را جایگزین واکنش کنید.
دکتر گرین، روانشناس کودک، توصیه میکند که برای حل مشکل پرخاشگری کودک از خود او کمک بگیریم! یعنی از طریق گفتگو با کودک، ریشه مشکل را پیدا کنیم. به این مدل «حل مسئلهی مشارکتی» میگویند. خیلی از والدین، در زمان عصبانی شدن کودک، فقط به دنبال ساکتکردنِ او هستند. گاهی با تهدید و گاهی با سرزنش یا وعده و وعید! اما هیچکدام از این روشها، مشکل بدخلقی کودک را حل نمیکنند.
حتی اگر کودکتان با تنبیه یا جایزه ساکت شود، مشکل اصلی هنوز هم پابرجاست. تصور کنید از سقف خانه آب چکه میکند و شما یک تشت زیر آن میگذارید. در ظاهر، این کار باعث میشود موقتاً از خیسشدن جلوگیری کنید. اما تا زمانیکه لولهی معیوب بالای سقف تعمیر نشود، چکهها ادامه پیدا میکنند.
پرخاشگری کودک هم درست به همین شکل است؛ اگر فقط او را در لحظه ساکت کنیم، مشکل اصلی همچنان باقی میماند. برای حل این مسئله، به جای ساکتکردنهای مکرر، باید در یک گفتوگوی آرام و دونفره، به دنبال ریشهی مشکل بگردیم. در ادامه، با یک مثال واقعی، این روش پیشگیری از پرخاش کودک را توضیح میدهیم.
مثال واقعی از گفتوگوی دونفره برای رفع مشکل پرخاش کودکان
دکتر گرین در کتاب خود، یک تجربه واقعی از حل مشکل کنترل خشم کودکان با استفاده از گفتگو و حل مسئله مشارکتی را با ما به اشتراک میگذارد:
من خودم یکبار با دخترم، درست قبل از خواب، کلی بحث کردم. هر شب، موقع مسواک، جیغ و گریه راه میانداخت. اولش فکر میکردم لجبازی میکند. ولی یک شب، وقتی همهچیز آرام بود، گفتم: «میخوای یه چیزی رو با هم حل کنیم؟ من فکر میکنم شبها مسواک زدن برات سخته. درسته؟» اول سرش را انداخت پایین. ولی بعد گفت: «من از اون خمیردندون بدم میاد، دهنم میسوزه.» همین یک جمله، دعوای هر شب ما را برای همیشه تمام کرد. فقط چون بالاخره وقت گذاشتم که بشنوم چه چیزی واقعاً اذیتش میکرد.
بنابراین، برای جلوگیری از پرخاشگری کودک، توصیه میکنیم هر چند روز یکبار، در یک لحظهی آرام، با مهربانی از او بپرسید:
- “وقتی فلان اتفاق میافته، چه چیزی اذیتت میکنه؟”
- “دوست داری دفعهی بعد چه کاری کنیم که حالت بهتر باشه؟”
- “فکر میکنی چی کار میتونی بکنی که از کوره در نری؟”
با همین گفتوگوهای به ظاهر ساده، نهتنها ریشه مشکل را پیدا میکنیم، بلکه یک مهارت مهم را به کودک یاد میدهیم: بیان احساسات بهجای تخلیهی آنها از طریق خشم. علاوه بر این، کودک در این روند احساس میکند که برای حل مسئله تنها نیست و یک همراه دارد. این شیوه، پایهی همان مدل «حل مسئلهی مشارکتی» است که دکتر گرین آن را پیشنهاد میدهد.
3. احساسات کودک را سرکوب نکنید تا پرخاشگری کمتر شود.
مگی دِنت (Maggie Dent)، نویسندهی کتاب تربیت پسران، معتقد است که برای حل مشکل پرخاشگری کودکان، باید فرصت بروز احساسات را به آنها بدهیم. او میگوید: «کودک وقتی نتواند احساسش را بیان کند، آن را منفجر میکند.» بسیاری از کودکان، بهویژه پسرها، بهدلیل فشارهای فرهنگی، صحبتکردن در مورد احساساتشان را یاد نگرفتهاند. چون از همان کودکی شنیدهاند:
- «پاشو، مرد که گریه نمیکنه!»
- «لوس نشو؛ بچهننه نباش!»
در نتیجه، کودکان یاد گرفتهاند که ناراحتی خود را قورت بدهند! اما این احساسات قورتدادهشده، بالاخره یک روز فوران میکنند: با فریاد، قهر، پرتاب وسایل یا حتی پرخاشگری ناگهانی! بنابراین، برای جلوگیری از خشونت کودکان، باید از سرکوب احساسات آنها دست برداریم. برای مثال، بهجای جملاتی مثل «گریه نکن»، میتوانیم بگوییم: «میخواهی برایم بگویی چه چیزی ناراحتت کرده است؟ من گوش میدهم.»
4. برای کاهش پرخاشگری کودک، به او حق انتخاب بدهید.
یکی از روشهای مؤثر برای کاهش پرخاشگری کودک، دادن حق انتخاب در چارچوب مشخص است. دکتر ماریا مونتسوری، از پیشگامان آموزش کودک، معتقد است که بسیاری از رفتارهای پرخاشگرانه، نتیجهی احساس «بیاختیار بودن» هستند. او میگوید: «وقتی مدام به کودک میگوییم چه بخورد، چه بپوشد، کی بخوابد و کی بازی کند، در واقع حس کنترل و تصمیمگیری را از او میگیریم.»
در چنین شرایطی، کودک برای بازپسگیری حس قدرت و استقلال، با ما مقابله میکند. در این شرایط، پرخاشگری کودک تلاشی است برای اثبات اینکه: «من هم حق انتخاب دارم!» برای جلوگیری از این نوع پرخاشگری، لازم نیست همهچیز را به کودک واگذار کنید؛ کافی است در چارچوبی روشن، چند انتخاب محدود به او بدهید. برای مثال:
- بهجای گفتن «همین حالا بیا مسواک!» بپرسید:
«دوست داری اول مسواک بزنی یا اول لباس خوابت را بپوشی؟» - یا بهجای جملهی دستوری «وسایلت را جمع کن»، بگویید:
«میخواهی خودت تنهایی جمع کنی یا من هم کمک کنم؟»
این کار به او احساس استقلال میدهد و در عین حال، شما کنترل شرایط را حفظ میکنید. در نتیجه، درگیریها کمتر میشوند و همکاری کودک افزایش پیدا میکند.
5. بدن کودک را آرام کنید تا پرخاشگریاش کاهش یابد.
برای کاهش پرخاشگری کودک، گاهی حرف زدن کافی نیست؛ باید اول بدنش را آرام کنید. دکتر بروس پری، متخصص مغز و اعصاب کودک، تأکید میکند که وقتی کودک درگیر استرس یا ترس میشود، مغز او وارد حالت “مقابله یا فرار” میشود. در این لحظات، مغز منطقی کودک عملاً خاموش است؛ پس نه نصیحت به کار میآید و نه توضیح و دعوا.
در چنین لحظاتی، کودک فقط یک چیز را میفهمد: خطر. پس اگر کودکتان ناگهان شروع به فریاد زدن میکند یا وسایلش را پرت میکند، آن لحظه با حرفزدن نمیتوانید آرامش کنید؛ چون مغز او در آن لحظه اصلاً نمیشنود، بلکه فقط احساس میکند. برای کاهش پرخاشگری کودک، باید ابتدا مغز او را از حالت هشدار بیرون بیاورید. این کار، از طریق آرامسازی بدن امکانپذیر است.
تکنیکهای آرامسازی بدن برای کاهش تندخویی کودک
- لمس آرام پشت کتف یا گردن: نوازش آهسته در این ناحیه، حس امنیت به مغز کودک میفرستد.
- حرکت ریتمدار با صدا: کودک را در آغوش بگیرید، خیلی آرام تاب بدهید و با ریتم بشمارید: «یــک… دووو… ســه…» این ریتم قابل پیشبینی، سیستم عصبی کودک را دوباره تنظیم کرده و از حالت پرخاش خارج میکند.
- غذای سبک یا نوشیدنی گرم: یک لیوان شیر یا لقمهی ساده میتواند بدن را از حالت هشدار بیرون بیاورد.
- راه رفتن آرام: بدون حرف، دست کودک را بگیرید و با هم در یک مسیر رفتوبرگشتی چند بار به آرامی راه بروید.
این تکنیکها نهتنها به کاهش سریع پرخاشگری کودک کمک میکنند، بلکه به او یاد میدهند چگونه سیستم عصبی خود را تنظیم کند؛ مهارتی که در تمام سالهای بعدی زندگی نیز به آن نیاز خواهد داشت.
6. تربیت شرطی را کنار بگذارید تا پرخاشگری کودک کمتر شود!
گاهی برای کاهش پرخاشگری کودک، باید به جای تمرکز روی رفتار او، روش تربیتی خودمان را بررسی کنیم. آلفی کان، نویسندهی کتاب «فرزندپروری بیقید و شرط»، معتقد است بسیاری از رفتارهای پرخاشگرانهی کودکان، ریشه در سبک تربیتی والدین دارد. بهخصوص زمانی که والدین از ابزارهایی مثل تنبیه، تهدید یا حتی تشویق مشروط استفاده میکنند. مثالهایی از این جملات شرطی را در زیر میخوانیم:
- تهدید: «اگر این کار رو بکنی، دیگه باهات حرف نمیزنم.»
- تشویق مشروط: «اگه آروم باشی، برات شکلات میخرم.»
در ظاهر، این روشها موثر بهنظر میرسند؛ کودک آرام میشود و نظم برقرار میشود.
اما در باطن، کودک یاد میگیرد فقط زمانی “دوستداشتنی” است که خوب رفتار کند. در نتیجه، وقتی کودک نتواند خودش را کنترل کند یا اشتباهی مرتکب شود، احساس طردشدگی میکند. همین احساس طرد شدن، یکی از مهمترین دلایل پنهان پرخاشگری کودک است. راه حل چیست؟ تربیت و محبت بیقید و شرط!
چطور با محبت بیقیدوشرط پرخاشگری کودک را کنترل کنیم؟
کودک باید بداند که حتی وقتی عصبانی است، هنوز دوستش دارید و برایش ارزش قائلید. یعنی «رفتار اشتباه کودک» را جدا از «شخصیت او» میبینید. برای مثال:
- اگر بعد از دعوا، او را در اتاق تنها گذاشتهاید، چند دقیقه بعد سر بزنید و فقط بگویید: «دوستت دارم. هروقت خواستی حرف بزنیم، من همینجا هستم.» و بعد در زمان مناسب در مورد رفتارش با او گفتگو کنید.
- اگر کودک آرام شد، به او نگویید «آفرین که بچه خوبی شدی» در عوض بگویید: «ممنونم که بهم گفتی چه چیزی ناراحتت کرده.»
سخن آخر با والدین در مورد پرخاشگری در کودکان
کودکان ما، هرچند کوچکاند، اما دنیای بزرگی از احساسات و هیجانات را در خود دارند؛ دنیایی که گاهی خودشان هم از درک و مدیریت آن ناتواناند. پرخاشگری کودک، نشانه بد بودن یا لجبازی او نیست؛ بلکه بازتابی از نیازهای نادیده گرفته شدهی اوست. در این مقاله، شش راهکار برای کاهش پرخاشگری کودک معرفی کردیم. هرکدام از این راهها میتوانند در موقعیتی خاص، به کمک شما بیایند:
- گاهی فقط باید زاویه دیدمان را عوض کنیم تا کودک را بهتر بفهمیم؛
- گاهی یک گفتوگوی ساده میتواند ریشهی خشم را پیدا کند؛
- گاهی باید اجازه بدهیم احساسات بیان شوند، نه سرکوب؛
- گاهی کافیست با دادن چند حق انتخاب کوچک، حس استقلال کودک را بازگردانیم؛
- بعضی وقتها، پیش از هر حرفی، باید بدن کودک را آرام کنیم؛
- و در نهایت، فراموش نکنیم که محبت بیقید و شرط، پایهایترین نیاز کودک است.
هیچکدام از این راهکارها جادویی نیستند. اما اگر با آگاهی بهکار گرفته شوند، به کاهش پرخاشگری کودک کمک میکنند و پایهگذار رابطهای امنتر و سالمتر میان والد و فرزند خواهد بود.
تنبیه، تهدید، جایزه و بیتوجهی برای جلوگیری از پرخاشگری کودک کارآمد نیستند! این روشهای سنتی، فقط آرامش لحظهای میآورند و فردا دوباره روز از نو، جیغ از نو! پس وقت آن رسیده که روشهای قدیمی و ناکارآمد را کنار بگذاریم. در این مقاله، ۶ راه متفاوت و کاربردی برای پیشگیری از پرخاشگری کودک را با شما در میان میگذاریم؛ راههایی که از دل تجربه و روانشناسی بیرون آمدهاند. شاید این روشها، دقیقاً همان چیزی باشند که تا امروز به دنبالش بودهاید.
۱. زاویه دیدتان را نسبت به پرخاشگری کودک تغییر دهید.
شاید فکر کنید پرخاشگری کودک شما از روی لجبازی است؛ اما بیشتر کودکان وقتی پرخاش میکنند، در واقع نمیخواهند ما را اذیت کنند؛ فقط هنوز بلد نیستند احساسشان را مدیریت کنند. یعنی مشکل، نافرمانی نیست؛ بلکه علت اصلی پرخاشگری کودک، ناتوانی در کنترل احساس است. دکتر روس گرین، روانشناس کودک و نویسندهی کتاب “بچهی انفجاری”، میگوید:
«درست رفتار نکردن کودک، از روی نخواستن نیست؛ بلکه از روی نتوانستن است! بچهها اگر بتوانند، درست رفتار میکنند. پس اگر یک کودک پرخاش میکند، یعنی هنوز مهارت لازم را یاد نگرفته است.»
با همین نگاه ساده، دید ما به پرخاشگری کودک بهکلی تغییر میکند. با این زاویه دید، دیگر نمیخواهیم کودک را «کنترل» کنیم؛ بلکه در عوض، میخواهیم به او برای پرورش مهارتهایی که نیاز دارد، کمک کنیم. بنابراین، دیگر پرخاشگری کودک را به چشم یک دردسر روزمره نمیبینیم! بلکه به دید یک زنگ هشدار به آن نگاه میکنیم: زنگ هشداری که میگوید: «مادر، من هنوز یک چیز را بلد نیستم؛ کمکم میکنی؟» همین تغییر در زاویه دید، نقطهی شروع یک تحول واقعی خواهد بود.
2. برای کاهش پرخاشگری کودک، گفتگو را جایگزین واکنش کنید.
دکتر گرین، روانشناس کودک، توصیه میکند که برای حل مشکل پرخاشگری کودک از خود او کمک بگیریم! یعنی از طریق گفتگو با کودک، ریشه مشکل را پیدا کنیم. به این مدل «حل مسئلهی مشارکتی» میگویند. خیلی از والدین، در زمان عصبانی شدن کودک، فقط به دنبال ساکتکردنِ او هستند. گاهی با تهدید و گاهی با سرزنش یا وعده و وعید! اما هیچکدام از این روشها، مشکل بدخلقی کودک را حل نمیکنند.
حتی اگر کودکتان با تنبیه یا جایزه ساکت شود، مشکل اصلی هنوز هم پابرجاست. تصور کنید از سقف خانه آب چکه میکند و شما یک تشت زیر آن میگذارید. در ظاهر، این کار باعث میشود موقتاً از خیسشدن جلوگیری کنید. اما تا زمانیکه لولهی معیوب بالای سقف تعمیر نشود، چکهها ادامه پیدا میکنند.
پرخاشگری کودک هم درست به همین شکل است؛ اگر فقط او را در لحظه ساکت کنیم، مشکل اصلی همچنان باقی میماند. برای حل این مسئله، به جای ساکتکردنهای مکرر، باید در یک گفتوگوی آرام و دونفره، به دنبال ریشهی مشکل بگردیم. در ادامه، با یک مثال واقعی، این روش پیشگیری از پرخاش کودک را توضیح میدهیم.
مثال واقعی از گفتوگوی دونفره برای رفع مشکل پرخاش کودکان
دکتر گرین در کتاب خود، یک تجربه واقعی از حل مشکل کنترل خشم کودکان با استفاده از گفتگو و حل مسئله مشارکتی را با ما به اشتراک میگذارد:
من خودم یکبار با دخترم، درست قبل از خواب، کلی بحث کردم. هر شب، موقع مسواک، جیغ و گریه راه میانداخت. اولش فکر میکردم لجبازی میکند. ولی یک شب، وقتی همهچیز آرام بود، گفتم: «میخوای یه چیزی رو با هم حل کنیم؟ من فکر میکنم شبها مسواک زدن برات سخته. درسته؟» اول سرش را انداخت پایین. ولی بعد گفت: «من از اون خمیردندون بدم میاد، دهنم میسوزه.» همین یک جمله، دعوای هر شب ما را برای همیشه تمام کرد. فقط چون بالاخره وقت گذاشتم که بشنوم چه چیزی واقعاً اذیتش میکرد.
بنابراین، برای جلوگیری از پرخاشگری کودک، توصیه میکنیم هر چند روز یکبار، در یک لحظهی آرام، با مهربانی از او بپرسید:
- “وقتی فلان اتفاق میافته، چه چیزی اذیتت میکنه؟”
- “دوست داری دفعهی بعد چه کاری کنیم که حالت بهتر باشه؟”
- “فکر میکنی چی کار میتونی بکنی که از کوره در نری؟”
با همین گفتوگوهای به ظاهر ساده، نهتنها ریشه مشکل را پیدا میکنیم، بلکه یک مهارت مهم را به کودک یاد میدهیم: بیان احساسات بهجای تخلیهی آنها از طریق خشم. علاوه بر این، کودک در این روند احساس میکند که برای حل مسئله تنها نیست و یک همراه دارد. این شیوه، پایهی همان مدل «حل مسئلهی مشارکتی» است که دکتر گرین آن را پیشنهاد میدهد.
3. احساسات کودک را سرکوب نکنید تا پرخاشگری کمتر شود.
مگی دِنت (Maggie Dent)، نویسندهی کتاب تربیت پسران، معتقد است که برای حل مشکل پرخاشگری کودکان، باید فرصت بروز احساسات را به آنها بدهیم. او میگوید: «کودک وقتی نتواند احساسش را بیان کند، آن را منفجر میکند.» بسیاری از کودکان، بهویژه پسرها، بهدلیل فشارهای فرهنگی، صحبتکردن در مورد احساساتشان را یاد نگرفتهاند. چون از همان کودکی شنیدهاند:
- «پاشو، مرد که گریه نمیکنه!»
- «لوس نشو؛ بچهننه نباش!»
در نتیجه، کودکان یاد گرفتهاند که ناراحتی خود را قورت بدهند! اما این احساسات قورتدادهشده، بالاخره یک روز فوران میکنند: با فریاد، قهر، پرتاب وسایل یا حتی پرخاشگری ناگهانی! بنابراین، برای جلوگیری از خشونت کودکان، باید از سرکوب احساسات آنها دست برداریم. برای مثال، بهجای جملاتی مثل «گریه نکن»، میتوانیم بگوییم: «میخواهی برایم بگویی چه چیزی ناراحتت کرده است؟ من گوش میدهم.»
4. برای کاهش پرخاشگری کودک، به او حق انتخاب بدهید.
یکی از روشهای مؤثر برای کاهش پرخاشگری کودک، دادن حق انتخاب در چارچوب مشخص است. دکتر ماریا مونتسوری، از پیشگامان آموزش کودک، معتقد است که بسیاری از رفتارهای پرخاشگرانه، نتیجهی احساس «بیاختیار بودن» هستند. او میگوید: «وقتی مدام به کودک میگوییم چه بخورد، چه بپوشد، کی بخوابد و کی بازی کند، در واقع حس کنترل و تصمیمگیری را از او میگیریم.»
در چنین شرایطی، کودک برای بازپسگیری حس قدرت و استقلال، با ما مقابله میکند. در این شرایط، پرخاشگری کودک تلاشی است برای اثبات اینکه: «من هم حق انتخاب دارم!» برای جلوگیری از این نوع پرخاشگری، لازم نیست همهچیز را به کودک واگذار کنید؛ کافی است در چارچوبی روشن، چند انتخاب محدود به او بدهید. برای مثال:
- بهجای گفتن «همین حالا بیا مسواک!» بپرسید:
«دوست داری اول مسواک بزنی یا اول لباس خوابت را بپوشی؟» - یا بهجای جملهی دستوری «وسایلت را جمع کن»، بگویید:
«میخواهی خودت تنهایی جمع کنی یا من هم کمک کنم؟»
این کار به او احساس استقلال میدهد و در عین حال، شما کنترل شرایط را حفظ میکنید. در نتیجه، درگیریها کمتر میشوند و همکاری کودک افزایش پیدا میکند.
5. بدن کودک را آرام کنید تا پرخاشگریاش کاهش یابد.
برای کاهش پرخاشگری کودک، گاهی حرف زدن کافی نیست؛ باید اول بدنش را آرام کنید. دکتر بروس پری، متخصص مغز و اعصاب کودک، تأکید میکند که وقتی کودک درگیر استرس یا ترس میشود، مغز او وارد حالت “مقابله یا فرار” میشود. در این لحظات، مغز منطقی کودک عملاً خاموش است؛ پس نه نصیحت به کار میآید و نه توضیح و دعوا.
در چنین لحظاتی، کودک فقط یک چیز را میفهمد: خطر. پس اگر کودکتان ناگهان شروع به فریاد زدن میکند یا وسایلش را پرت میکند، آن لحظه با حرفزدن نمیتوانید آرامش کنید؛ چون مغز او در آن لحظه اصلاً نمیشنود، بلکه فقط احساس میکند. برای کاهش پرخاشگری کودک، باید ابتدا مغز او را از حالت هشدار بیرون بیاورید. این کار، از طریق آرامسازی بدن امکانپذیر است.
تکنیکهای آرامسازی بدن برای کاهش تندخویی کودک
- لمس آرام پشت کتف یا گردن: نوازش آهسته در این ناحیه، حس امنیت به مغز کودک میفرستد.
- حرکت ریتمدار با صدا: کودک را در آغوش بگیرید، خیلی آرام تاب بدهید و با ریتم بشمارید: «یــک… دووو… ســه…» این ریتم قابل پیشبینی، سیستم عصبی کودک را دوباره تنظیم کرده و از حالت پرخاش خارج میکند.
- غذای سبک یا نوشیدنی گرم: یک لیوان شیر یا لقمهی ساده میتواند بدن را از حالت هشدار بیرون بیاورد.
- راه رفتن آرام: بدون حرف، دست کودک را بگیرید و با هم در یک مسیر رفتوبرگشتی چند بار به آرامی راه بروید.
این تکنیکها نهتنها به کاهش سریع پرخاشگری کودک کمک میکنند، بلکه به او یاد میدهند چگونه سیستم عصبی خود را تنظیم کند؛ مهارتی که در تمام سالهای بعدی زندگی نیز به آن نیاز خواهد داشت.
6. تربیت شرطی را کنار بگذارید تا پرخاشگری کودک کمتر شود!
گاهی برای کاهش پرخاشگری کودک، باید به جای تمرکز روی رفتار او، روش تربیتی خودمان را بررسی کنیم. آلفی کان، نویسندهی کتاب «فرزندپروری بیقید و شرط»، معتقد است بسیاری از رفتارهای پرخاشگرانهی کودکان، ریشه در سبک تربیتی والدین دارد. بهخصوص زمانی که والدین از ابزارهایی مثل تنبیه، تهدید یا حتی تشویق مشروط استفاده میکنند. مثالهایی از این جملات شرطی را در زیر میخوانیم:
- تهدید: «اگر این کار رو بکنی، دیگه باهات حرف نمیزنم.»
- تشویق مشروط: «اگه آروم باشی، برات شکلات میخرم.»
در ظاهر، این روشها موثر بهنظر میرسند؛ کودک آرام میشود و نظم برقرار میشود.
اما در باطن، کودک یاد میگیرد فقط زمانی “دوستداشتنی” است که خوب رفتار کند. در نتیجه، وقتی کودک نتواند خودش را کنترل کند یا اشتباهی مرتکب شود، احساس طردشدگی میکند. همین احساس طرد شدن، یکی از مهمترین دلایل پنهان پرخاشگری کودک است. راه حل چیست؟ تربیت و محبت بیقید و شرط!
چطور با محبت بیقیدوشرط پرخاشگری کودک را کنترل کنیم؟
کودک باید بداند که حتی وقتی عصبانی است، هنوز دوستش دارید و برایش ارزش قائلید. یعنی «رفتار اشتباه کودک» را جدا از «شخصیت او» میبینید. برای مثال:
- اگر بعد از دعوا، او را در اتاق تنها گذاشتهاید، چند دقیقه بعد سر بزنید و فقط بگویید: «دوستت دارم. هروقت خواستی حرف بزنیم، من همینجا هستم.» و بعد در زمان مناسب در مورد رفتارش با او گفتگو کنید.
- اگر کودک آرام شد، به او نگویید «آفرین که بچه خوبی شدی» در عوض بگویید: «ممنونم که بهم گفتی چه چیزی ناراحتت کرده.»
سخن آخر با والدین در مورد پرخاشگری در کودکان
کودکان ما، هرچند کوچکاند، اما دنیای بزرگی از احساسات و هیجانات را در خود دارند؛ دنیایی که گاهی خودشان هم از درک و مدیریت آن ناتواناند. پرخاشگری کودک، نشانه بد بودن یا لجبازی او نیست؛ بلکه بازتابی از نیازهای نادیده گرفته شدهی اوست. در این مقاله، شش راهکار برای کاهش پرخاشگری کودک معرفی کردیم. هرکدام از این راهها میتوانند در موقعیتی خاص، به کمک شما بیایند:
- گاهی فقط باید زاویه دیدمان را عوض کنیم تا کودک را بهتر بفهمیم؛
- گاهی یک گفتوگوی ساده میتواند ریشهی خشم را پیدا کند؛
- گاهی باید اجازه بدهیم احساسات بیان شوند، نه سرکوب؛
- گاهی کافیست با دادن چند حق انتخاب کوچک، حس استقلال کودک را بازگردانیم؛
- بعضی وقتها، پیش از هر حرفی، باید بدن کودک را آرام کنیم؛
- و در نهایت، فراموش نکنیم که محبت بیقید و شرط، پایهایترین نیاز کودک است.
هیچکدام از این راهکارها جادویی نیستند. اما اگر با آگاهی بهکار گرفته شوند، به کاهش پرخاشگری کودک کمک میکنند و پایهگذار رابطهای امنتر و سالمتر میان والد و فرزند خواهد بود.
0 دیدگاه
+ افزودن دیدگاهارسال نظر