خیلی از پدر و مادرها از این صحنه شاکیاند:
مهمان وارد خانه میشود، همه منتظرند بچه «سلام» کند، اما او یا پشت مادر قایم میشود یا خودش را به بیتفاوتی میزند. واقعیت ساده است:
بچهها نه از روی بیادبی، بلکه از روی خجالت و ناآگاهی سلام نمیکنند. سلام کردن «غریزی» نیست؛ یک مهارت است. و اگر بدانید چطور باید آن را به کودک یاد بدهید، خیلی زود میبینید بچهای که یک روز پشت شما قایم میشد، خودش برای سلام کردن پیشقدم میشود. بیایید در این مطلب همراه یکدیگر، ابتدا دلیل سلام نکردن طفلتان را پیدا کنیم و سپس راهکار مناسب آموزش سلام کردن به کودک شما را ارائه دهیم.
چرا بعضی بچهها سلام نمیکنند؟ مهمترین دلایل واقعی و قابلحل
وقتی کودک سلام نمیکند، خیلی از مادر و پدرها فکر میکنند «بیادب است» یا «در تربیتش کوتاهی کردهاند». اما واقعیت این نیست. در بیشتر موارد، سلام نکردن کودک فقط یک نشانه است که میگوید: «من هنوز نمیدانم چطور با آدمها ارتباط برقرار کنم.»
دلیل سلام نکردن بعضی کودکان این است که از توجه آدمها میترسند؛ برخی بچهها نمیدانند چطور ارتباط را شروع کنند و بعضیها فقط نیاز دارند مادر یا پدر نزدیکشان باشد تا بدنشان آرام شود. اگر کودک شما هم سلام نمیکند، احتمالاً یکی از این 5 دلیل ساده پشت ماجراست:
۱. خجالت؛ دلیل اصلی سلام نکردن کودک
برای ما بزرگترها «سلام» فقط یک کلمه است؛ اما برای یک کودک کمسن، سلام کردن یعنی روبهرو شدن با یک بزرگسال، وارد شدن به ارتباط و قرار گرفتن زیر نگاه آدمها. این موقعیت شاید به ظاهر ساده باشد؛ اما در واقع از نظر ذهنی و احساسی بزرگتر از توان کودک است.
وقتی بچه در موقعیت سلام کردن قرار میگیرد، بدنش واقعاً واکنش نشان میدهد: صورتش داغ میشود، زبانش بند میآید و مغزش به دنبال راه فرار میگردد. ما بزرگترها هم گاهی هنگام صحبت کردن در جمع همین حس را تجربه میکنیم. اما این حس برای کودک چند برابر است.
بنابراین اگر بچهتان سلام نمیکند، موضوع بیادبی یا تربیت غلط نیست؛ حقیقت است است که بدن و مغزش هنوز توان مدیریت این خجالت اجتماعی را کامل به دست نیاوردهاند. این رفتار کاملاً طبیعی است و بخشی از مسیر رشد مهارتهای اجتماعی کودک محسوب میشود.
۲. خیلی از بچهها هنوز نمیدانند «سلام کردن» دقیقاً یعنی چه.
ما فکر میکنیم سلام کردن یعنی گفتن یک کلمه؛ اما برای کودک، سلام کردن یک پکیج کامل از مهارتهای اجتماعی است! کودک موقع سلام کردن باید بداند چطور جلو برود، چطور نگاه کند، چه زمانی حرف بزند و جمله را چطور بگوید. همچنین باید بداند بعد از گفتن سلام چه کند؟ باید بایستد؟ برگردد؟ کنار برود؟
اینها برای یک کودک ۳–۴ ساله واقعاً زیاد است و طبیعی است که مغزش جلوی این حجم از اطلاعات یکدفعه قفل کند. پس وقتی ما اصرار میکنیم «سلام کن دیگه!»، در واقع از او میخواهیم چند مرحلهی پیچیده را به شکل فوری انجام بدهد. بنابراین، اگر نتواند، تقصیری ندارد؛ زیرا هنوز این توان در مغزش جا نیفتاده است. سلام کردن کودک نیاز به تمرین و تجربههای کمفشار دارد تا کمکم تبدیل به یک رفتار طبیعی شود، نه یک کار اضطرابآور.
۳. فشار نگاه آدمها؛ یکی از دلایل سلام نکردن کودک
وقتی مهمان وارد خانه میشود، معمولاً همه ناخودآگاه نگاهشان را به سمت کودک میچرخانند تا ببینند سلام میکند یا نه. اما همین نگاههای کاملاً معمولی برای کودک معنای دیگری دارد؛ او حس میکند همه منتظر واکنش او هستند. برای بچه، این تمرکز نگاهها شبیه این است که روی یک صحنهی کوچک ایستاده و قرار است اجرا داشته باشد!
این فشار باعث میشود کودک عقب بکشد، خودش را پشت مادر پنهان کند یا وانمود کند حواسش جای دیگری است. نه به خاطر بیاحترامی، بلکه چون میترسد اشتباه کند، درست سلام نکند یا قضاوت شود. خیلی از کودکان دقیقاً به همین دلیل، سلام کردن را به تعویق میاندازند؛ این واکنش کاملاً طبیعی است؛ زیرا کودک زیر نگاه آدمها، حس امنیتش را از دست میدهد.
۴. تجربه بد قبلی؛ یکی از علتهای عدم سلام کردن کودک
بعضی وقتها بچهای که قبلاً راحت سلام میکرد، ناگهان کمحرف یا خجالتی میشود. در اغلب موارد پشت این تغییر، یک تجربهی ناخوشایند ساده وجود دارد. مثلاً شاید یک بار هنگام سلام کردن، کسی او را محکم بغل کرده و کودک ترسیده است؛ یا شاید بزرگترها هنگام سلام کردن به او گفتهاند «بلندتر بگو، نمیشنوم!»؛ یا حتی جملهای مثل «این چه سلامی بود؟ درست بگو!» را به او گفتهاند.
مغز کودک این اتفاقها را خیلی جدیتر از ما بزرگترها ثبت میکند. وقتی چنین واکنشهایی دریافت میکند، این پیام در ذهن کودک شکل میگیرد: «سلام کردن یعنی احتمال ناراحت شدن، زور شنیدن یا دستپاچه شدن.» پس طبیعی است که دفعهی بعد بدنیاش هشدار بدهد و عقب بکشد.
سلام نکردن کودک در این شرایط نشانهی لجبازی نیست. او فقط سعی میکند خود را از موقعیتی دور نگه دارد که دفعهی قبل برایش ناخوشایند بوده است. وقتی این را بدانید، راحتتر میتوانید با مهربانی و بدون فشار کمکش کنید دوباره احساس امنیت کند.
۵. توقع بزرگترها زیاد است، توان کودک کمتر از تصور ماست
خیلی وقتها ما از کودک چیزی میخواهیم که واقعاً در حد سنش نیست. شما فکر میکنید «سلام کردن که سخت نیست»، اما برای یک کودک سهچهارساله، وارد شدن به یک موقعیت اجتماعی جدید، آن هم ناگهانی، بیشتر از توان مغزش است.
کودک در این سن هنوز نمیتواند در یک لحظه، از دنیای بازی و خیالپردازی جدا شود و وارد فضایی رسمی و اجتماعی شود. مغز او نیاز به چند ثانیه زمان دارد تا بفهمد: «الان یک آدم جدید وارد شده… الان موقع سلام کردن است.» اما معمولاً قبل از اینکه این فرصت را پیدا کند، ما سریع به او میگوییم: «سلام کن! زشته!»
فشار همین یک جمله کافی است تا مغز کودک کاملاً قفل کند. او نمیتواند مثل ما بزرگترها سریع خودش را با موقعیت جدید وفق دهد. اگر فقط چند لحظه به او فرصت بدهید، در خیلی از مواقع خودش پیش قدم میشود. البته به شرطی که نگاه سنگین یا دستور مستقیم بالای سرش نباشد.
سلام کردن برای کودک زمانی راحتتر میشود که بداند قرار نیست امتحان پس بدهد یا زیر نگاه بزرگترها اجرا کند. پس مشکل کودک نیست؛ مشکل این است که انتظار ما چند پله بالاتر از توان واقعی اوست. وقتی توقعاتتان را با سن و رشد اجتماعی کودک هماهنگ کنید، سلام کردن بهمرور و خیلی طبیعی شکل میگیرد.
راهکارهای مؤثر برای آموزش سلام کردن به کودکان
بچه زمانی سلام میکند که نترسد و احساس اجبار نداشته باشد. پس برای آموزش سلام کردن به بچه ها، چند توصیه مفید برایتان داریم: قبل از آمدن مهمان یک سناریوی ساده از سلام کردن را با او تمرین کنید، هنگام ورود مهمان از او انتظار نمایش نداشته باشید، سلام را به یک بازی نقش تبدیل کنید، خودتان جلوی مهمان یک سلامِ واضح و بلند بگویید تا کودک از آن تقلید کند، و اجازه بدهید کودکتان اگر راحتتر است از دور سلام بدهد.
همین چند قدم کوچک باعث میشود روند سلامکردن برای کودک طبیعیتر و راحتتر بشود. اگر دوست دارید بدانید این روشها چگونه دقیق اجرا میشوند، ادامهی مطلب را بخوانید.
1. قبل از رسیدن مهمان، “سناریو” تمرین کنید؛ مخصوص بچههای خجالتی و کودکانی که در موقعیتهای جدید قفل میکنند
برای اینکه کودک شما در موقعیت واقعی سلام کند، لازم نیست صد بار بگویید «سلام کن». مشکل اکثر بچهها بلد نبودن کلمه «سلام» نیست؛ مشکل این است که نمیدانند بعدش قرار است چه اتفاقی بیفتد و همین باعث میشود قفل کنند.
به جای تمرین خود سلام، قبل از رسیدن مهمان فقط یکی دو دقیقه یک سناریوی خیلی ساده و واقعی با او تمرین کنید. مثلاً به او بگویید: «الان زنگ میخورد… من میروم در را باز میکنم… تو پشت سر من میایستی… مهمان وارد میشود. اگر خواستی سلام میکنی، اگر هم راحت نبودید فقط سرت را تکان میدهی یا لبخند میزنی. هر وقت راحت بودی، خودت سلام میکنی.»
چرا این تمرین کوچک در یادگیری مهارت سلام کردن واقعاً جواب میدهد؟ چون بهاین صورت، کودک میفهمد که چند انتخاب دارد: سلام، تکاندادن سر، لبخند. بنابراین احساس کنترل بیشتری بر موقعیت دارد. در نتیجه، مغزش آرامتر میشود و رفتار اجتماعیاش طبیعیتر خواهد بود.
در نتیجه، وقتی مهمان میرسد، کودکتان از پشت شما بیرون میآید و به انتخاب خودش سلام میکند؛ نه از روی اجبار یا ترس. این روش برای بچههای خجالتی، کمرو، محتاط یا کودکانی که موقع ورود مهمان «یخ میزنند»، بهترین انتخاب است.
۲. هنگام ورود مهمان، از کودک انتظار “اجرای اجتماعی” نداشته باشید؛ مخصوص بچههای حساس و مضطرب
یکی از دلایل اصلی سلام نکردن کودک این است که چند نفر همزمان به او نگاه میکنند. کودک زیر ۷ سال وقتی زیر نگاه چند بزرگسال قرار میگیرد، دقیقاً همان حسی را تجربه میکند که ما هنگام حرف زدن جلوی جمع داریم: استرس اجرا.
تحقیقات هم نشان داده وقتی کودک حس کند مردم منتظر «عملکردش» هستند، بخشهایی از مغز که مسئول ارتباط اجتماعیاند یک لحظه کمفعالیت میشوند. یعنی سلام کردن واقعاً برایش سخت میشود؛ نه اینکه لجبازی کند یا بیادب باشد. بنابراین، وقتی مهمان وارد شد کارهای زیر را انجام ندهید:
– کودکتان را جلو هل ندهید.
– نگویید «سلام کن دیگه»
– همه به او نگاه نکنید.
کافی است دستش را بگیرید، کمی از شلوغی فاصله بگیرید و خیلی آرام در گوشش بگویید: «هر وقت راحت بودی، میتوانی سلام کنی. عجلهای نیست.»
همین یک جمله، فشار را از دوش کودک برمیدارد. اضطرابش کمتر میشود و احساس میکند قرار نیست امتحان بدهد. اغلب بچهها بعد از ۵ تا ۱۰ دقیقه، وقتی محیط را نگاه میکنند و در فضای جدید جا میافتند، خودشان سمت بزرگترها میروند. آن سلام، سالمترین و طبیعیترین سلامی است که یک کودک میتواند یاد بگیرد.
۳. سلام کردن را به «بازی نقش» تبدیل کنید؛ مخصوص بچههای خجالتی، بازیمحور و کودکانی که حرفزدن برایشان سخت است
برای اینکه کودکتان یاد بگیرد چطور سلام کند، لازم نیست به او دستور بدهید «سلام کن». کودک مهارت اجتماعی را با تجربه و بازی یاد میگیرد، نه با تکرار و زور. بهترین روش برای آموزش سلام کردن به کودکان این است که آن را به یک بازی خیلی ساده و طبیعی تبدیل کنید. چگونه؟
اول یکبار شما نقش مهمان را بازی کنید و کودک نقش خودش را. بعد جای نقشها را عوض کنید و اجازه بدهید کودک نقش مهمان را بازی کند. این جابهجایی نقشها برای کودک معجزه میکند، چون ناگهان میفهمد «آدمی که وارد خانه میشود چه حسی دارد» و چرا سلام کردن مهم است.
روانشناسی رشد به این توانایی میگوید «دیدن موقعیت از زاویه طرف مقابل». این مهارت، پایهی اصلی رفتارهای اجتماعی سالم است. اما یک نکته خیلی مهم وجود دارد: در این بازی، به کودک حق انتخاب بدهید. بگذارید خودش تصمیم بگیرد چطور میخواهد سلام کند:
– آرام
– بلند
– با تکان دادن دست
– فقط با لبخند
– یا حتی با گفتن «سلام» و فرار کردن!
هرکدام از این انتخابها، بخشی از مسیر یادگیری مهارتهای اجتماعی کودک است. هیچکدام اشتباه نیست. وقتی این بازی چند بار تکرار شود، رفتار کودک در موقعیت واقعی کاملاً طبیعیتر میشود.
۴. قبل از اینکه از کودک بخواهید سلام کند، اول خودتان سلام کنید (اما درست و قابل تقلید)
این راهکار شاید سادهترین روش آموزش سلام کردن به کودک باشد؛ اما بسیار موثر است. به یاد داشته باشید که کودک رفتارهای اجتماعی را حفظ نمیکند؛ بلکه جذب میکند. یعنی کودک با نگاه کردن به بزرگترها،رفتارهای اجتماعی را ناخودآگاه میآموزد.
اما نکتهای وجود دارد که بسیاری از والدین از آن غافلاند: شاید شما دهها بار در روز جلوی کودکتان به دیگران سلام کنید؛ اما کودک ازاین سلامهای سریع و روزمره، چیزی یاد نمیگیرد. اگر میخواهید کودکتان سلام کردن را یاد بگیرد، باید جلوی او با صدایی بلند، واضح و قابل تقلید به دیگران سلام کنید.
وقتی مهمان وارد میشود، معمولاً والدین خیلی سریع سلام میکنند و وارد صحبتهای دیگر میشوند. دراین شرایط، ذهن کودک فرصت نمیکند چیزی یاد بگیرد؛ همهچیز برای او خیلی تند اتفاق میافتد. اگر میخواهید کودکتان سلام کردن یاد بگیرد، باید سلام شما کمی آرامتر و کمی واضحتر باشد. چرا؟ چون در تحقیقات رشد گفته شده کودک رفتارهایی را بهتر تقلید میکند که:
- واضح باشد.
- قابل پیشبینی باشد.
- و فرصت پردازش داشته باشد.
یعنی وقتی مهمان وارد شد، سه مرحله زیر را انجام دهید تا کودکتان سلام کردن را از شما بیاموزد:
- قدم اول: شما یک سلام گرم و واضح بگویید.
- قدم دوم: یک لحظه مکث کنید تا کودک فرصت دیدن و پردازش داشته باشد.
- قدم سوم: به کودکتان نگاه نکنید. (از آن نگاههایی که به معنای «خب، حالا نوبت تو هست که سلام کنی» هستند!)
همین مکث کوچک، برای کودک زمان میخرد. او سلام کردن شما را میبیند و ذهنش آن را تحلیل میکند. در ای نشرایط، خیلی وقتها کودک چند لحظه بعد، خودش آرام جلو میآید و سلام میکند. این روش یکی از طبیعیترین و مؤثرترین راهها برای آموزش سلام کردن به کودکان است.
۵. سلام کردن را از بدن شروع کنید، نه از زبان (مناسب بچههای خجالتی)
بیشتر کودکان وقتی سلام نمیکنند، مشکلشان کلمه نیست؛ بدنشان هنوز وارد ارتباط نشده. بنابراین لازم نیست از او بخواهید حرف بزند. کافی است ابتدا کمکش کنید با بدنش یک قدم کوچک بردارد؛ مثلاً فقط نگاه کند، کمی نزدیکتر بایستد یا یک لبخند خیلی کوچک بزند. وقتی بدن کودک آرام و آماده شد، زبانش بهطور طبیعی همراه میشود و سلام کردن برایش از «امتحان» به یک رفتار ساده تبدیل میشود.
۶. سلام کردن را به یک انتخاب اختیاری تبدیل کنید.
اگر کودک حس کند سلام کردن یک «تکلیف» است، ناخودآگاه مقاومت میکند. اما وقتی قبل از آمدن مهمان به او بگویید: «تو خودت تصمیم بگیر کی سلام کنی»، احساس میکند کنترل دست خودش است. همین حس انتخاب باعث میشود اضطرابش کم شود و کاملاً داوطلبانه سلام کند؛ نه از سر اجبار؛ بلکه چون خودش تصمیم گرفته است.
۷. آموزش سلام کردن کودک با تبدیل سلام به «سیگنال شروع بازی»
بیشتر بچهها سلام را دوست دارند، اما از «ادبِ اجباری» بدشان میآید. یک راه جالب برای آموزش سلام کردن به اطفال این است که سلام را برای کودک تبدیل به علامت شروع یک بازی کنید! مثلاً: «وقتی سلام کردی، میتوانی اسباببازیهایت را نشان بدهی» به این صورت، ذهن کودک سلام را با لذت و بازی گره میزند و تجربه سلام کردن برای کودک خوشایندتر خواهد بود.
۸. روش «سلام مخفی» برای بچههای خیلی خجالتی که از توجه فرار میکنند (مناسب کودکانی که از نگاه جمع میترسند)
بعضی بچهها از خود سلام نمیترسند؛ از این میترسند که هنگام سلام همه نگاهشان کنند. روش «سلام مخفی» این مشکل را حل میکند! کافی است قبل از آمدن مهمان آرام به کودک بگویید: «لازم نیست جلوی همه سلام کنی؛ اگر خواستی فقط دستت را کمی تکان بده یا آرام به من بگو سلام.» همین کار ساده، اضطراب کودک را پایین میآورد. به این صورت، به مرور میبینید که خودش کمکم سلام را بلندتر و واضحتر میگوید؛ چون دیگر احساس نمیکند وسط صحنه ایستاده است.
۹. «سلام از راه دور»؛ مخصوص بچههایی که از نزدیک شدن به بزرگسالها میترسند
بعضی بچهها وقتی بدانند باید به یک آدم بزرگ نزدیک شوند، مضطرب میشوند؛ نه فقط برای سلام کردن، بلکه برای هر نوع ارتباط اجتماعی. برای این کودکان، سلام کردن از فاصلهی امن معجزه میکند. کافی است وقتی مهمان وارد شد و کودک هنوز از دور نگاه میکند، آرام به او بگویید: «اگر دوست داری سلام کنی، از همینجا دستت را تکان بده یا فقط یک لبخند بزن.»
اگر با مهمانتان صمیمی هستید، موقعیت را از قبل با او هماهنگ کنید. به این صورت، مهمان خواهد دانست که اگر کودک از دور سلام داد، کافی است و لازم نیست به او اصرار کند که نزدیک شود. وقتی کودک این سلام کوچک را انجام داد، همان لحظه به او بگویید: «عالی بود. همین کافی است.» چون در این روش، مرحلهی تماس نزدیک حذف میشود، اضطراب کودک پایین میآید و بعد از چند بار، معمولاً خودش یک قدم جلوتر میآید و راحتتر سلام میکند.
۱۰. «سلام با نشانه»؛ مخصوص بچههایی که در لحظهی ورود مهمان قفل میکنند
بعضی بچهها قصد سلام کردن دارند، اما دقیقاً در لحظه ورود مهمان قفل میشوند و نمیدانند چه زمانی باید سلام کنند. برای این کودکان یک نشانه کوچک لازم است. قبل از آمدن مهمان، با او یک علامت ساده قرار بگذارید. (مثلاً دست شما را آرام فشار بدهد، انگشتش را بالا ببرد یا زیر لب بگوید «الان».)
به او بگویید: «هر وقت این نشانه را دادی، یعنی آمادهای سلام کنی و من همان لحظه فرصت را برایت باز میگذارم.» وقتی کودک کنترل زمان را دست خودش میگیرد، دیگر احساس نمیکند قربانی موقعیت است. همین حس اختیار، اضطرابش را نصف میکند و فرصت میدهد سلام کردن را با امنیت و انتخاب خودش انجام بدهد.
۱۱. «حلقه امن»؛ مخصوص بچههایی که فقط کنار مادر آرام میشوند
خیلی از بچهها تا حضور مادر را حس نکنند، بدنشان آرام نمیشود. وقتی بدن آرام نباشد، سلام کردن برای کودکان تقریباً ناممکن است. بهترین راه آموزش سلام کردن به این کودکان ایجاد «حلقه امن» است. یعنی وقتی مهمان وارد شد، کنار کودک بنشینید، دستش را بگیرید یا پشتش را آرام لمس کنید و بدون اینکه توجهها را به او جلب کنید، خیلی کوتاه با مهمان حرف بزنید؛ مثلاً بگویید: «سلام، خوش آمدید… ما داشتیم نقاشی میکشیدیم.»
کودک با همین همراهی آرام میشود. وقتی تنش اولیهاش پایین آمد، خیلی آرام در گوشش بگویید: «اگر خواستی همین حالا میتوانی سلام کنی. لازم نیست نگاه کنی.» بیشتر بچهها در همین حالت، پشتسر مادر یا بدون نگاه مستقیم، راحت و بیفشار سلام میکنند؛ چون تماس فیزیکی مادر سیستم عصبی کودک را آرام میکند و اجازه میدهد مهارت اجتماعیاش دوباره فعال شود.
کودکی که سلام نمیکند، مشکل «بیادبی» ندارد؛ مشکلش این است که در آن لحظه هنوز احساس امنیت، اختیار و آمادگی نمیکند. شما هم اگر وسط بازی ناگهان مجبور شوید با یک جمع روبهرو شوید، احتمالاً یخ میکنید. بچه هم همینطور است.
تمام راهکارهای این مقاله، همه یک هدف بیشتر ندارند: کاهش فشار و افزایش اختیار کودک. وقتی کودک حس کند نگاهها بر رویش سنگین نیست و فشاری برای سلام کردن بر دوشش نیست، راحتتر این کار را انجام میدهد. یعنی سلام کردن از یک کار استرسزا تبدیل میشود به یک رفتار طبیعی، خودجوش و حتی لذتبخش.
این را بدانید: شما قرار نیست بچهتان را وادار کنید «سلام درست و حسابی بدهد»؛ بلکه قرار است شرایطی بسازید که دلش بخواهد سلام کند. همین. هر قدر فضا را مهربانتر، قابلپیشبینیتر و کمفشارتر کنید، کودک سریعتر و عمیقتر یاد میگیرد.
بچهای که امروز موقع سلام کردن پشت شما قایم میشود، اگر حس امنیت کند، خیلی زود تبدیل به کودکی خواهد شد که خودش جلو میرود، لبخند میزند و سلام میکند. نه برای کسب رضایت شما یا مهمان، بلکه چون اعتماد به نفس این کار را به دست آورده و میداند که از پسش برمیآید. همین نقطه، یعنی همین «اعتماد به توان خودش»، ارزشمندترین هدیهای است که میتوانید از دلِ یک سلام ساده به کودک دلبندتان هدیه بدهید.